337
بزرگان ری ج1

در تركيه تأليف شد.» ۱ سپس به معرفى شروحى كه در تركيه بر مثنوى نوشته شده اند، (اعم از تركى و عربى)مى پردازد و درباره نخستين اين شروح چنين مى نويسد:
المنهج القوى لطلاب المثنوى (عربى)، اثر شيخ يوسف بن احمد المولوى است. مؤلف خود را خادم درويشان خانقاه بكطالش، روستايى در بسفر توصيف مى كند و مى گويد كه اين اثر را براى استفاده اهالى سوريه يا ديگر اعضاى طريقت كه خواندن شروح تركى را دشوار مى يابند، تأليف كرده است. قسمت اعظم اين شرح مأخوذ از فاتح الابيات است و نويسنده بعضى نقل قول هاى جالب را از تفسير نجم الدين كبرى (برقرآن) برآن افزوده است، اما اهميت چندان ديگرى ندارد. ۲
البته مى دانيم كه آن نقل قول هاى جالب، از تفسير بحر الحقايق است.
از همه آنچه تاكنون درباره اين تفسير نوشته شده، مى توان چنين نتيجه گرفت كه اساسا درباره تفسير عرفانى نجم الدين رازى چند احتمال وجود دارد:
1. اينكه نجم الدين رازى تكميل كننده تفسير نجم الدين كبرى باشد و بنابراين

1.ر.ك: رينولد الين نيكلسون، شرح مثنوى معنوى، مترجم: حسن لاهوتى، ج ۱، ص ۲، تهران، شركت انتشارات علمى و فرهنگى، چاپ اول، ۱۳۷۴.

2.شيخ يوسف بن احمد المولوى در المنهج القوى لطلاب المثنوى (نوشته شده در ۱۲۲۲ ق) كرارا با تعبيراتى چون «قال نجم الدين كبرى فى الانفسى...» عبارات و منقولاتى را از تفسير او نقل مى كند. اين نقل قولها در هر شش مجلد كتاب، يافت مى شود، تنها براى نمونه مى توان به اين شواهد مراجعه كرد: المنهج القوى، ج ۱، ص ۳۵۴، ۳۸۹، ۵۷۷، ۵۷۸؛ ج ۲، ص ۴۲، ۱۰۲، ۱۱۰، ۱۵۰، ۱۸۳؛ ج ۳، ص ۵۳، ۶۰، ۷۲، ۷۳، ۵۷۴. توجه به اين شرح مثنوى و راه يافتن به نشانى شواهد تفسير در المنهج القوى را مرهون ارشاد حضرت استاد دكتر سيد محمد حسينى مى دانم كه در مقاله اى محققانه تحت عنوان «دو ناگفته درباره نجم الدين كبرى و كتاب تفسير او»، به بررسى اين شواهد پرداخته است.


بزرگان ری ج1
336

اين باب، آغاز مى شوند و پايان تفسير نيز آن گونه كه برمى آيد، به شكلى ناخواسته و ناگهانى (كه طبعا بيمارى و مرگ نجم الدين دايه مسبب آن بوده) ناتمام مى ماند.
بنابراين، چنين مجالى فراهم مى شود كه نام هايى چون: تأويلات نجميه، اشارات من كلام اللّه، حقايق النجميه و... براين تفسير اطلاق شود. البته عنوان بحر الحقايق و المعانى براساس قديمى ترين نسخه ها و نيز نقل قول از سوى نزديك ترين مؤلفان به زمان حيات مؤلف، برساير عناوين رجحان دارد.
همچنين عامل ديگر در اين آشفتگى ها، تشابه اسمى نجم الدين رازى (دايه) با نجم الدين كبرى، استاد و پير مراد وى بوده است. اين التباس از روزگار بسيار قديم تا زمان ما ادامه يافته و هنوز پژوهشگرانى را مى توان يافت كه برخى از آثار يكى از اين دو بزرگوار را به ديگرى نسبت مى دهند.
از سويى در بيشتر كتب تراجم و طبقات، هنگام معرفى نجم الدين كبرى، ذكرى از تفسيرى دوازده جلدى (بى هيچ گونه اطلاعاتى درباره آن) به ميان مى آيد. در برخى منابع نه چندان قديمى نيز از تفسيرى عرفانى به نام عين الحياة اثر نجم الدين كبرى ياد مى شود كه مع الأسف هنوز يافت نشده است.
اين اطلاعات پراكنده و ثابت نشده، موجب مى شده كه مستنسخ كم اطلاع نيز در دَوَران امر بين انتساب نسخه اى از تفسير بى نام، به استاد (نجم الدين كبرى) يا شاگرد (نجم الدين رازى)، حرمت استاد را نگاه دارد و تفسير را از او بداند. به هر حال تأثير اظهارنظر اين مستنسخان در حواشى متن و نيز عنوان گذارى هاى ايشان، برتحقيقات و مطالعات نسل هاى بعد و از جمله پژوهشگران معاصر غيرقابل انكار است.
رينولد نيكلسون در مقدمه خويش بر شرح مثنوى معنوى ضمن برشمردن شروحى كه پيش از اين بر مثنوى معنوى نوشته شده، با اشاره به شروح فارسى مى نويسد: «امّا هرچند كه ايران پيشاهنگ اين راه بود، نخستين شروح كامل و منظم

  • نام منبع :
    بزرگان ری ج1
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 108285
صفحه از 360
پرینت  ارسال به