35
بزرگان ری ج1

تفكرِ آنند. ابوحاتم پس از خالق يگانه و دو مخلوق اول، به سه نوع مادّه قائل است: اول آنكه صرفا «وهمى» است و آن حالات نفس است؛ دوم «افراد» يا چهار طبع؛ سوم عناصر يا «امّهات» كه از تركيب چهارطبع حادث مى شوند و از اختلاط آنها جوهرهاى چهارگانه پديد مى آيند (ايرانيكا، I/315ايوانف، همان،141-142).
بعضى از نكات مورد قبول ابوحاتم كه در الرياض حميدالدين كرمانى آمده، اينهاست: نفس در ذات خود تام است، زيرا از عقل اول كه خود تمام است، منبعث شده است (ص 53). به همان ترتيب كه نفس منبعث از عقل اوّل تامّ است، هيولاى منبعث از نفس نيز تام است.
همچنين است صورت منبعث از هيولى (ص 129). انسان نتيجه عالم در كلّيت آن است و وجود عالم از براى اوست. بشر نظير كل عالم است و هيچ جزئى از اجزاء عالم نظير او نيست. او جميع جواهر عالم را در خود جمع كرده است و بدين لحاظ عالم صغير خوانده مى شود (ص 127، 143). لكن انسان به سبب جوهر شريفى كه در او هست (نفس ناطقه) بر كل عالم فضيلت دارد (ص 148، 149).
يكى از نكات مهم در مجموعه فكرى و اعتقادى ابوحاتم اين است كه وى قدر را بر قضا مقدم داشته است. وى در دو باب از كتاب الزينة از تقدم قدر بر قضا سخن گفته است (ج 2، ص 135 ـ 141). دليل وى نيز اين است كه قدر همان تقدير است و قضا تفصيل، تفصيل صورت نمى پذيرد، مگر بعد از تقدير ( نك : كرمانى، الرياض، 153).

آثار

1. الزينة فى الكلمات الاسلامية العربية، كتابى است در اصطلاحات اسلامى كه غير منظم تدوين شده است. در اين كتاب ابوحاتم كوشيده است كه همچون عالمى لغوى عمل كند و از ابراز عقيده شخصى خوددارى نمايد.


بزرگان ری ج1
34

ارتباط و مكاتبات در جهت دعوى به طريق موردنظر ابوحاتم و بازداشتن ابوطاهر از مسيرى باشد كه انتخاب كرده بود.
اصولاً ابوحاتم خود از صاحبنظران در موضوع امامت بود و درباره مبدأ ستر و مبدأ ظهور توجيهات جديد آورد و نظريات اسماعيليان را در اين باره با نظم نوينى آراست (حسن، عبيدالله، 243، 247؛ غالب، 97). ابوحاتم چون اسماعيليان ديگر قائل به مذهب تعليم بود و اينكه تنها مصدر معرفت حقيقى امام است. وى در اعلام النبوة با مهارت لزوم وجود امام و هادى الهى را براى بشر ثابت مى كند (ص 4 ـ 9).
از آراى جالب توجه ابوحاتم نظر او در باب مراتب صدور عالم از ذات بارى است. وى با استناد به حديثى كه به امام صادق (ع) نسبت مى دهد، مى گويد: نخستين خلق خدا توهّم است و اگر خداوند چيزى را توهم كند، آن را نزد خويش ابداع كرده است و پيش از آنكه ظاهر شود، در غايت لطافت است.توهم وزن و رنگ و حركت ندارد و شنيده نمى شود ومحسوس نيست .خلق دوم حروف است. حروف وزن و رنگ ندارند، ديده نمى شوند. ولى شنيده مى شوند و بر زبان جارى مى گردند و خلق سوم همه چيزهايى است با حروف وصف مى شوند،ملموس و محسوس و داراى وزنند و ديده مى شوند. خداوند سابق است بر توهم و توهم سابق است بر حروف. حروفى كه خداوند بدانهاتكلم كرده است، غير محدثند و حروف محدث غير از حروف كلام الله مى باشند (الزينة، 1/66 ـ 68). افزون بر اين نظر، از كتاب الاصلاح ابوحاتم برمى آيد كه وى به نظمى نو افلاطونى براى مراتب جهان قائل بوده است. در اين نظريه نخستين موجودى كه پديد مى آيد (مُبدَع اول) عقل است و از عقل، نفس به طريق انبعاث صادر مى گردد. عقل و نفس هر دو «عالم لطيف» را مى سازند و پس از آنها «عالم كثيف» يا عالم مادّى مى آيد. بالاترين مرتبه در اين عالم هيولى و صورت است، اين دو منبعث از نفس نيستند، بلكه تنها آثار

  • نام منبع :
    بزرگان ری ج1
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 116869
صفحه از 360
پرینت  ارسال به