المهتدى و ابن النّقور ۱ سماع نمود و به شام و حجاز و خراسان مسافرت كرد و عمر بن ابراهيم زيدى و احمد ابن عبدالوهّاب صيرفى و غيرايشان از او روايت كرده اند. ابن سمعانى گويد:
عدّه اى از مجالس املاى او را در رى مطالعه نمودم از جمله مجلسى بود در خصوص اسلام ابوطالب. وى بر طريقه شيعه بود ولى بسيار احاديث دانستى و بدان زياده از حدّ شعف داشتى.
يحيى بن ابى طىّ گويد:
وى يكى از داناترين و بصيرترين مردم بود به حديث و رجال آن، و گويند در مجلس او بيش از سه هزار دوات مى بود [يعنى بيش از سه هزار نفر با دواتها براى نوشتن مجالس درس او حاضر مى شده اند] و هرگاه با وى گفتندى: فلان حديث در صحيحين است [يعنى صحيح بخارى و صحيح مسلم] وى گفتى آرى در مكسورين ۲ چنين روايت شده. و نيز گفتى: به خدا سوگند كه اگر مردم انصاف دادندى جز اندكى از احاديث در آن دو كتاب سالم نماندى.
ابن ابى طىّ مذكور گويد:
هيچ حديثى از احاديث از او نپرسيدندى الّا آنكه صحيح آن را از سقيم آن بازشناختى و پيوسته گفتى صد هزار حديث از حفظ دارم و نيز گفتى اگر مرا اقتدار بودى هر آينه پنجاه هزار حديث كه مردم بدان عمل نمايند ولى آنها را اصلى و صحّتى نيست بيفگندمى.
ذهبى در تاريخ الاسلام گويد: «اين كلام كسى است كه در دل او نسبت به