143
بزرگان ری ج2

310. على بن حسين قرجى رازى

ياقوت در معجم البلدان نام وى را در ذكر قريه قَرْج آورده است، وى از ابراهيم ابن موسى فرّاء روايت كند، و عُقَيْلى نيز از او روايت كند.

311. على بن الخراز رازى

وى عالمى شيعى و متكلمى جليل بود، و به فقه انسى داشت، و در رى مقيم بود و همانجا در گذشت، و تواند بود كه وى همان على بن احمد بن على خراز، مذكور در سابق باشد.

312. على بن خليل بن ابراهيم رازى تهرانى

الشيخ الاجل العالم الزاهد، فخر الشيعة و ذخر الشريعة، أُنموزج السلف و بقية الخلف، العالم الرباني الحاج المولى على الطهراني المتوطّن في أرض الغري و المتوفّى فيها فى آخر صفر سنة 1296.
همانا آن جناب در زهد و تقوا و اِعراض از دنيا به مرتبه اقصى رسيده بود و اقتداء كرده بود به مولاى خويش امير المومنين عليه السلام در خشونت مَلبس و جشوبت مأكل و در زيارات مخصوصه حضرت ابو عبداللّه الحسين پياده مى رفت تاآنكه به سن پيرى رسيده و از قوه پياده رفتن افتاد. و از براى او كراماتى نقل شده كه شيخ ما در دارالسلام به پاره اى از آنها اشارت فرموده. و آن جناب يكى از مشايخ اجازه شيخ مرحوم است و والد جليلش جناب حاجى ميرزا خليل در سداد و صلاح و فنّ طب سر آمد دهر و مقبول عامّه و خاصّه و مطبوع و محبوب تمامى علماء عراق بود.
نيز شيخِ مرحوم در نجم الثاقب در باب هفتم در ذكر حكايات و قصص آنان كه در غيبت كبرى به خدمت امام عصر عليه السلامرسيده اند گفته:
خبر داد مرا مشافهةً عالم عامل فخر الأواخر و ذخر الأوائل، شمس فلك زهد و تقوا و حاوى درجات سداد و هدى، فقيه نبيل شيخنا الأجل حاجى ملاعلى طهرانى خلف مرحوم حاجى ميرزا خليل طبيب (اعلى اللّه مقامه) كه مجاور نجف اشرف بود حيا و ميتا و آن مرحوم در اغلب سالها به زيارت ائمه سامراء عليهم السلام مشرّف مى شد و انس غريبى به سرداب مطهر داشت و از آنجا استمداد فيوضات مى كرد و در آنجا رجاء رسيدن به مقامات عاليه داشت و مى فرمود هيچ وقتى نشد كه زيارتى بكنم و مكرمتى نبينم و در ايام مجاورت حقير به سامرا دو مرتبه مشرّف شدند و در منزل حقير منزل كردند و آنچه مى ديدند پنهان مى كردند و اصرار داشتند در ستر بلكه در ستر ساير عبادات. وقتى التماس كردم كه از آن مكرمات چيزى بگوييد فرمود: مكرر شده كه در شبهاى تاريك كه مردم همه در خواب و حس و حركتى از كسى نبود مشرف مى شدم پس در نزد سرداب پيش از دخول و پايين رفتن از پله ها مى ديدم نورى را كه از سرداب غيبت مى تابد بر ديوار و دهليز اول و حركت مى كند از محلى به محلى چنان كه گويى در دست كسى در آنجا شمعى است و از مكانى به مكانى حركت مى كند و پرتو آن نور در اينجا متحرّك است.
پس پايين مى روم و داخل در سرداب مطهر مى شوم نه كسى را در آنجا مى بينم نه چراغى».
وقتى مشرّف بودند آثار استسقا در ايشان پيدا شد و خيلى صدمه مى زد. پس مشرّف شدند به سرداب مطهر و فرمودند امشب استشفاى عوامى كردم:«رفتم به سرداب مطهر و داخل شدم در آن صفه كوچك و پاهاى
خود را به قصد شفا داخل در آن چاه كه عوام آن را چاه غيبت مى گويند كردم و خود را آويزان نمودم، اندكى نكشيد كه مرض بالمرّه زايل شد» و آن مرحوم عازم شد به مجاورت آنجا و ليكن پس از مراجعت به نجف اشرف مانع شدند، مرض عود كرد و در آخر صفر سنه هزار و دويست و نود و شش (ظ) مرحوم شدند.
اين شيخ جليل بزرگوار غير از معاصر او عالم نبيل و معظم جليل شيخ الفقهاء و المجتهدين عالم ربانى و زنده جاودانى حاجى ملاعلى كنى تهرانى، محقق مدقق صاحب تاليفات نافعه فائقه است مانند كتاب قضاء و شهادات، و كتاب توضيح المقال و غير هما.
در فهرستگان نسخ خطى درايه (ص 65 - 66) يك رساله در علم درايه و در فهرستگان نسخ خطى رجال (ص 261 - 262) حواشى در علم رجال از ايشان به شرح زير شناسانده شده است:
سبل الهداية فى علم الدراية (الفوائد الرجالية)
رساله مفصّلى است در علم درايه و فوايد رجالى، شامل يك مقدمه و سه باب و يك خاتمه، با اين عنوان ها:
مقدمه (شامل دو امر: 1 . فى بيان سبب الاحتياج الى علم الرجال، 2 . موضوع هذا العلم)؛
الباب الاوّل: فى تقسيم الحديث؛ الباب الثانى: فى من يقبل حديثه؛ الباب الثالث: فى تحمّل الحديث.
خاتمه: شامل فوايد مختلف در رجال و درايه، كه نصف كتاب را شامل مى شود.
الحاشية على التعليقة البهبهانية (شرح الفوائد الرجالية للبهبهانى، شرح تعليقة منهج الرجال)
حاشيه كوتاهى است بر حاشيه وحيد بهبهانى بر منهج المقال ميرزا محمّد استرآبادى. شيخ آقا بزرگ در مصفّى المقال احتمال داده كه رساله شرح الفوائد
الرجالية الخمسه ى مؤلف كه در آن پنج فايده اى كه وحيد بهبهانى در اوّل تعليقه اش بر منهج المقال آورده را شرح نموده، تدوين همين حواشى است.


بزرگان ری ج2
142

306. على بن جعفر بن سعيد السعيدى، حذاء مقرى ابوالحسن رازى

وى به شيراز رفت، از آثارش مصنف فى القراءات الثمان و جزء فى التجويد است، وى به سال 410 زنده بود.

307. على بن حسن هسنجانى رازى

وى از ديه هسنجان رى بود، و از هشام بن عمّار و سعيد بن ابى مريم و يحيى بن بُكير و نعيم بن حمّاد و احمد بن حنبل و ديگران استماع حديث كرد، و عبد الرحمن بن ابى حاتم و ابو قريش محمد بن جمعة الحافظ و غير هما از او روايت كنند، على به سال 275 در گذشت.

308. على بن حسين بن جنيد، حافظ ابو الحسن رازى

وى در بلد خويش به مالكى شهرت داشت، و از حفاظ مشهور رى و مردى كثير السفر بود، و از ابو جعفر نفيلى و طبقه وى حديث شنيد. عبد الرحمن بن ابى حاتم و ديگران از او روايت كنند. مرگش به سال 291 روى داد، وى را به مناسبت تصنيف حديث مالك مالكى گفته اند.

309. على بن حسين، ابو الفرج رازى

وى يكى از كتّاب عضدالدوله بود، و صاحب كتاب مفتاح الطب است.

  • نام منبع :
    بزرگان ری ج2
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 152401
صفحه از 271
پرینت  ارسال به