161
بزرگان ری ج2

353. فضل اللّه جلال الدين ملك الكلام خوارى

وى در اواخر عهد آل سلجوق مى زيست؛ و بدان هنگام كه سلطان تكش خوارزمشاه بر ديار عراق استيلا يافت، و بر در رى معسكر ساخت، فضل اللّه به حضورش بار يافت؛ و اين رباعى در مدح خوارزمشاه از او است:
اى شاه! عراق چيست؟ يثرب بستانآفاق ز دست متقلّب بستان
خورشيد صفت بَر از مشرق روزىبر شام زن و خراج مغرب بستان
وى لقب جلال الدين داشت.

354. فهمى طرشتى رازى

اصل وى از ديه طرشت (درشت) است؛ از او است:
كه بر احوال زار من نگريستكه بر احوال زار من نگريست


بزرگان ری ج2
160

حرف ف

351. ملك فخر الدين ريى

وى همان كس است كه به قول صاحب نزهة القلوب در عهد غازان خان در رى اندك عمارتى افزود و جمعى را ساكن گردانيد؛ ذكر كار وى در ص 216 رى باستان آمده. شاردن سياح معروف از وى به لقب سلطان ياد كرده.

352. فضل بن عباس، حافظ ابوبكر فضلك صائغ رازى

خطيب بغداد وى را حافظى ثقه و ثبت دانسته است، فضل را به طوف بلاد رغبتى بود، و از عيسى قالون و هدبة بن خالد و ديگران روايت حديث كرد، و محمد بن مخلد عطار و محمد بن جعفر طبرى و ديگران از او روايت كردند؛ وى به سال 270 در بغداد در گذشت.

  • نام منبع :
    بزرگان ری ج2
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 152416
صفحه از 271
پرینت  ارسال به