211
بزرگان ری ج2

485. حاج سيد محمد موسوى واعظ

سيد الخطباء والمحدثين حاج سيد محمد موسوى، واعظ شهير، فرزند سيد الذاكرين مرحوم آقا سيد تقى معروف به (مدير موسوى) مدفون در رواق شريف فرزند سيد جليل حاج سيد مرتضى بزرگ خاندان موسوى آستانه دار آستانه مباركه عظيميه مدفون در بين الحرمين.
ايشان از چهره هاى درخشان و ستارگان فروزان وعظ و خطابه معاصر تهران بودند كه در حدود 1300 شمسى برابر با 1341 ق در زاويه مقدسه چشم به جهان گشود و پس از گذراندن دروس ابتدائى در عصر پرخفقان رژيم كثيف رضا خانى و اتحاد شكل و كشف حجاب و عمامه بردارى و تعطيل حوزه هاى علميه مشهد و غيره و فشار به روحانيت به واسطه رفاقت تام و صداقت تمام با نگارنده و تشويقات مداوم اين جانب و امر مرحوم آيه الله حاج شيخ محمد تقى شهيد بافقى براى تحصيل علوم دينى به شهر مذهبى و علمى قم مهاجرت نمود و در حجره و منزل مسكونى نويسنده اقامت كرد و به فراگرفتن علوم عربى و ادبى پرداخت و پس از خواندن ادبيات سطوح متوسطه و نهايى فقه و اصول را از مدرسين بزرگ چون آيه الله العظمى مرعشى نجفى (قدس سره) و آية الله ميرزا محمد مجاهد تبريزى و آيه الله حاج شيخ محمد جواد خندق آبادى و غيرهم آموخت و دروس اخلاق و معارف را از آيه الله حاج آقا حسين فاطمى و آيه الله حاج شيخ عباس طهرانى و آيه الله حاج ميرزا حسن مصطفوى و مرحوم محدث ربانى و سالك سبحانى حاج ملاآقا جان زنجانى استفاده نمود و هم به درس خارج فقه مرحوم آيه الله العظمى بروجردى (طاب الله ثراه) شركت مى كرد تا در جريان ملى شدن صنعت نفت به تهران مراجعت و با سخنرانيهاى آتشين و انقلابى خود ايفاى وظيفه نمود و مورد توجه مخصوص مرحوم آيه الله حاج سيد ابوالقاسم مجاهد كاشانى (قدس الله
سره) واقع گرديد و كم كم صيت و صوتش به تمام كشور و خارج آن رسيد و از غالب شهرستانهاى كشور چون كرمان و گرگان و كاشان و تهران و مشهد و شيراز و ساير بلاد براى سخنرانى دعوت و خدمات شايانى كرد.
مرحوم موسوى علاوه بر فن سخنورى و خطابه سرايى داراى مقام تعبد و تهجد و شب زنده دارى و آراسته به محامد آداب و محاسن اخلاق و مهمان دوست و كارگشا و در رفع گرفتاريها و قضاى حوائج مردم بالاخص روحانيون آنى مضايقه نمى كرد و تا حدامكان تلاش و كوشش مى كرد و به گفته مرحوم آية الله العظمى آقاى نجفى مرعشى (طاب الله ثراه) على بن يقطين زمان ما بود و مانند او در رفع مشكلات مردم مى كوشيد و از ملامت ملامتگرى واهمه نداشت.
در منزلش به روى آشنا و بيگانه باز و محفل انس و ظرافت و مطايباتش نقل مجلس دوستان بلكه شهره همگان بود. بر كليه مراجع و آيات عظام و حجج اسلام و وعاظ كرام و روحانيون معاصرش ذى حق بود و همه هم معترف و گواهى به خدمات و حقوق ايشان مى دادند.
ولى افسوس كه اين چهره نورانى و قيافه بشاش در حوادث پژمرده و مبتلا به كسالت نسبتا طولانى شد و سرانجام در ظهر روز پنجشنبه 16 اسفند ماه 1369 شمسى برابر با بيستم شعبان المعظم 1411 ق ديده از جهان بست و به لقاء الله پيوست و جنازه اش با تجليل به شهر رى شد و در جوار سيدالكريم حسنى عليه السلام در كنار دو محدث بزرگوار محلاتى و خندق آبادى مدفون گرديد. و نگارنده در رثائش سرود:
[موسوى] آن واعظ شيرين كلامرفت از دنيا به سوى خير الانام
آنكه مى دادى همى داد سخنبر منابر صبحگاه وقت شام
لب فروبست از سخن افسوس و آهآنكه بودى شهره هر خاص و عام
بود همنام نبى(ص) (ختم رسل)فاضل و باذل و حميم و ذوالكرام
خلق او خلق (محمد) خوى او خوى حسنهمتش مانند حيدر همتى والامقام
در قضاء حاجت مردم بودى مردى عجيبداد مظلومان گرفتى دائما از هر ظلام
بود ظريف وبود لطيف وبود شريفهم كريم هم رحيم هم بسى ذواحتشام
محفل انسش نمودى دوستان را منبسطدر ظرافت كم نظير در غايت حسن مرام
خوان اطعامش گشاده بهر مهمان روز وشبدست احسانش گشوده بود از بهر انام
عاقبت در بيستم شعبان برفت از اين جهاندر هزار وچهار صدو يازده به صد عزّتمام
در جوار حضرت عبدالعظيم در خاك رفتچونكه بودش زادگاه در اين زمين و اين مقام
[رازى] از بهر رثايش گفت اين چند بيت را[موسوى] در جنت الفردوس بنموده مقام


بزرگان ری ج2
210

482. مولانا محمد مؤمن بن محمد صالح رازى

قابل معه تلميذه المولى جلال الدين بن محمد باقر الرازي قطعة من كتاب الكافي في قصبة ورامين، وأتما المقابلة في يوم الخميس 28 شهر شعبان سنة 1092.

483. سيد محمد نوربخش

وى در جوانى به ولايت رى آمد و در قريه سلقان رحل اقامت افكند، و بسيار كس از مردم آن ديار به متابعت او در آمدند و مريد و معتقد شدند، و فرزندانش در آن حدود شهرتى يافتند؛ و سيد جعفر پسر بزرگ تر سيد محمد را لطف طبعى بود، شاه قاسم از فرزندان وى نيز مورد لطف بزرگان بويژه شاه اسماعيل صفوى قرار داشت.
يكى از بزرگان اين دودمان شاه قوام است كه خلق كثيرى به گردش جمع آمدند، و بر دست بزرگى نشست، ورتبش از اسلاف در گذشت. خاندان نور بخشيّه را در آغاز عهد صفويان در پهنه رى وقايعى است كه ذكر آنها در خور اين مقام نيست.

484. محمد قاضى ورامينى رازى

وى از سادات ورامين و كلانتر آن ديار بود، و در خدمت سلاطين صفوى وى را مقدارى پديد آمد، وانيس مجلس و جليس محفل شد. برادر وى قاضى عطاءاللّه نيز خوش ذوق و بذله گو و شيرين كلام بود.

  • نام منبع :
    بزرگان ری ج2
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 152595
صفحه از 271
پرینت  ارسال به