217
بزرگان ری ج2

بزرگان ری ج2
216

492. مستى رازى

مستى از شاعران اوائل عهد صفويان ولايت رى است، وجه تسميه اش گويا بيان واقع بوده است. صاحب تحفه سامى در باب او گفته:
مردى فقير است، اما نعوذ باللّه از خر گدائى او كه اگر كسى چيزى نداشته باشد كه به وى بدهد وى گويد: اگر چيزى ندارى براى من فاتحه بخوان.
اين مقطع او را است:
مستى سگ ديوانه آن طرفه غزالستديوانه و مست است ندارد خبر از ما

493. قاضى مسعود رازى

وى در اوائل عهد صفويان بر مسند قضاى رى تمكن داشت، و پسر قاضى مير عبدالصمد است، پدر و اجداد وى در رى به شغل قضا اشتغال داشتند. قاضى مسعود در طبع شعر و سليقه معمّا و تتبع فقه و انواع فضائل شهرتى داشت؛ اين مطلع از وى است:
نه مرا شهره شهر اين دل حيران كردهفاش اسرار مرا ديده گريان كرده

494. مسعود رازى شاعر معروف

وى از مداحان سلطان مسعود غزنوى بوده، و بدان هنگام كه خصمان بر او بشوريدند مسعود رازى او را اندرزى بداد، اما او را خوش نيفتاد. اين داستان در تاريخ بيهقى چنين درج آمده:
امير (رضى اللّه عنه) به جشن مهرگان نشست روز سه شنبه بيست و هفتم ذو الحجه (سال 430 هجرى)، و بسيار هديه و نثار آوردند، و شعرا را هيچ نفرمود، و بر مسعود رازى خشم گرفت، و فرمود تا او را به هندوستان فرستادند؛ كه گفتند كه او قصيده اى گفته است، و سلطان را در آن نصحيتها كرده، و در آن قصيده اين دو بيت بود:
مخالفان تو موران بدند و مار شدندبر آر زود ز موران مار گشته دمار
مده زمانشان زين بيش و، روز گار مبركه اژدها شود ار روزگار بايد مار
اين مسكين سخت نيكو نصيحتى كرد، هر چند فضول بود، و شعرا را باملوكان كذا اين نرسد.
هم در اين كتاب در باب شفاعت براى مسعود رازى ذكر گرديده:
روز پنجشنبه هژدهم ماه جمادى الاخرى (سال 431 هجرى) امير به جشن نوروز بنشست، و هديه هاى بسيار آورده بودند، و تكلّف بسيار رفت، و شعر شنود از شعرا... .
مسعود شاعر را شفاعت كردند، سيصد دينار صله فرمود، به نامه و هزار دينار مشاهره هر ماهى.
از اشعار مسعود رازى اندكى بيش به جانمانده است.

  • نام منبع :
    بزرگان ری ج2
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 152345
صفحه از 271
پرینت  ارسال به