حرف ن
504. ناصر بن مهدى بن حمزه، وزير ابوالحسن نصيرالدين رازى
وى از جانب نقيب مرتضى عزّالدين يحيى نيابت نقابت بلاد عجم داشت، و پس از قتل عزالدين يحيى، به سال 591 به بغداد رفت، و وزارت الناصر لدين اللّه خليفه عباسى را متقلّد گرديد، و بعد از نيل به وزارت نقابت طالبيان را به شرف الدين محمد پسر عز الدين يحيى داد. وى فاضلى محتشم و حسن الصورة و مهيب بود.اصل ناصر از مازندران و منشأش رى بود.
505. نحاس، ابوالمعالى رازى
دولتشاه سمرقندى نام وى را در تذكره ذكر كرده، و او را از شاعران زمان سلطان غياث الدين ابوالفتح محمد بن ملكشاه دانسته، و از معاصران ابوالمفاخر رازى و
منجيك و شبل الدوله شمرده است. جوينى در جهانگشا به رازى بودن وى تصريح كرده است. مرحوم عباس اقبال آشتيانى وى را با دهخدا ابوالمعالى رازى يكى دانسته، و در حواشى و اضافات حدائق السحر چنين گفته:
به عقيده نگارنده اين ابوالمعالى نحّاس رازى كه در همان زمان دهخدا ابوالمعالى رازى مى زيسته با او يكى است، و تذكره نويسان متأخر اين دو ابوالمعالى را دو نفر شمرده و احوال و اشعار آنها را مخلوط نموده، و شرح و تفصيلهاى نامربوط در اين باب ذكر كرده اند...
وى سپس به ذكر دلائلى مى پردازد كه ملخّص آنها چنين است:
1 . از ابوالمعالى نحّاس در كتب قديم چون چهارمقاله و حدائق السحر و المعجم و لباب الالباب ذكرى نيست، و اول بار كه نام او مستقلاً در تذكره ها آمده در هفت اقليم امين احمد رازى است، كه معلوم نيست به چه سندى او را در ذيل شعراى اصفهان آورده.
2 . جوينى صريحا ابوالمعالى نحّاس را رازى مى نويسد، و بعيد به نظر مى آيد كه دو نفر شاعر ابوالمعالى نام هر دو از اهل رى در يك زمان در دستگاه سلاجقه باشند، و نظامى عروضى و عوفى فقط به ذكر يك نفر از آنها، آن هم مطلقابه اسم بلمعالى رازى بدون ذكر قيدى كه يكى را از ديگرى جدا كند اكتفا كنند، و از ديگرى نام نبرند.
3 . اشعارى كه به اسم ابوالمعالى نحّاس يادداشت شده، به اسم دهخدا ابوالمعالى رازى هم ثبت است، و از آن جمله است قطعه ذيل:
هوا به طبع لطيف تو نسبتى دارداز اين سبب مدد جان خلق كشت هوا...، الخ
در حدائق السحر در مواردى به ابياتى از بلمعالى رازى استشهاد رفته، و صاحب المعجم نيز عين همان شواهد را آورده است.