32. ابوالعباس قاضى كرجى
احمد بن محمد بن احمد بن محمد بن يحيى مكنّا به ابوالعباس قاضى كرجى از رجال حديث كرج از نواحى رى بوده و از احمد بن سليمان عبّادانى و احمد بن سليمان نجار و جعفر خالدى و طبقه ايشان روايت نموده است.
خطيب بغداد گويد: حديث كرد ما را از او على بن محمد بن حسن حربى و عبدالعزيز ابن على ازجى و او مرد صادق و راستگو و مورد اعتماد بود. مدتى در بغداد سكونت كرده پس منتقل به مكه شده و در آنجا سكونت كرد و شيخ ما حربى از او در بغداد احاديثى گرفته و محمد بن على سورى براى من گفت كه قاضى كرجى در سنه 405 از دنيا رفته است.
33. ابوالعباس كرجى رازى
احمد بن عجلويه بن عبدالله مكنّا به ابى العباس كرجى رازى از رجال رى به شمار مى رود؛ زيرا كرج در هفت فرسخى رى واقع و جزو توابع رى محسوب مى شده. وى از رى به بغداد هجرت نمود و در آنجا رحل اقامت افكنده و از
عبدالرحمن بن ابى حاتم رازى حديث مى نمود.
خطيب گويد: خبر داد ما را ابن الخبير از ابوالعباس احمد بن عجلويه بن عبدالله كرجى به نحو قرائت و تقرير از عبدالرحمن بن ابى حاتم رازى از پدرش ابى حاتم از يحيى بن مغيره از حكم بن بشير از عمرو بن قيس هلالى زبيدى از كسى كه ياد كرده بود از ابو هريره كه پيامبر (صلّى الله عليه و آله و سلم) فرمود:
نصرالله امرا سمع مقالتى فحفظها حتّى يبلّغها عنّى فرُبّ حامل فقه إلى مَن هو أفقه منه و ربّ حامل فقه ليس هو بفقيه؛
خدا يارى كند كسى را كه بشنود سخن مرا، پس حفظ كند تا آنكه تبليغ كند از من. پس چه بسا حامل فقهى كه فقه خود را عرضه مى كند به كسى كه از او فقيه تر است و چه بسا حامل فقهى كه اصلاً فقيه نيست و نمى فهمد.