101
بزرگان ری ج2

200. سحرى طهرانى رازى

وى از معاصران صفويه بوده، و به زبان محلى طهرانى اشعار بسيار داشته است، و از آن جمله است:
كَى بُو كه همچو دسته گل، گل ديم من زدر دراهم شَوِ غم بپا بشُو، هم روز بد بسر درا
طفلى خورده خون ما كه، اگر لَوْودهانشاماچ كنى هزارجا، شير بجه شكر درا

201. سعدبن ابى طالب بن عيسى، معين الدين ابوالمكارم (نجيب رازى)

نام وى در كتاب النقض در رديف متبحّران علما از متأخران درج آمده، و شيخ منتجب الدين نيز احوال وى را به اختصار در فهرست بياورده است.
او را مؤلفاتى چند همانند سفينه النجاة فى تخطئه البغاة و كتاب علوم العقل و غيرهما بوده است.

202. سعدبن احمدبن عبدالعزيز، ابوالمعالى اديب رازى

در كتاب مقدمه نقض، به نقل از ابن الفوطى درج آمده:
الكافى ابوالمعالى سعدبن احمد... ذكره الوزير ابوسعد الآبى فى تاريخ الرى الذى صنفّه و قال: «كان من بيت رياسة».


بزرگان ری ج2
100

حرف س

199. مولانا سائل دماوندى رازى

وى از آه دماوند رى است، و سام ميرزا صاحب تحفه، او را در فنون فضائل و جودت فهم بى مثل و مانند دانسته، و در شعر و انشا نيز دستى قوى داشته است؛ اين رباعى او را است:
هرگز لب اهل درد خندان نبودجز گريه نصيب دردمندان نبود
بيزارم از آن دل كه پريشان نبوددور افكنم آن ديده كه گريان نبود
سائل در آغاز جوانى به همدان رفت و در آنجا ساكن شد، و در آخر عمر گرفتار
اختلال دماغ گرديد. و به سال 940 درگذشت. ذكر وى در هفت اقليم و آتشكده آذر نيز به چشم مى خورد.

  • نام منبع :
    بزرگان ری ج2
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 152940
صفحه از 271
پرینت  ارسال به