444. محمد بن على، ابو زيد كيا غضائرى رازى
غضائرى از اكابر شاعران روزگار سلطان محمود غزنوى است، و از رى به دربار وى شتافت، و با شاعران دار الملك غزنين به معارضه و مشاعره پرداخت. صنعت كاشيگرى را غضاره گويند، و اين هنر در رى رونقى بسزا داشته، و نسبت غضائرى بدانست كه پدرش كاسه گر بوده است.
غضائرى را در فن شاعرى، بويژه در دو صنعت اغراق و اشتقاق قدرتى به كمال بوده است، چنان كه در قصيده اى بدين مطلع:
اگر مراد به جاه اندر است و جاه به مالمرا ببين كه ببينى جمال را به كمال
كه در مدح محمود بساخت، اين اغراق بگفت:
صواب كرد كه پيدا نكرد هر دو جهانيگانه ايزد دادار بى نظير و همال
و گرنه هر دو جهان ببخشيدى به روز عطااميد بنده نبودى به ايزد متعال
و محمود صله اين اغراق را هفت بدره زر به غضائرى بخشيد كه از چهارده هزار درم مملو بود. غضائرى را در مدح اهل بيت رسول صلى الله عليه و آله چند قصيده و قطعه است؛ و اين دو بيت از آن جمله است:
مرا شفاعت اين پنج تن پسند بودكه روز حشر بدين پنج تن رهائم تن
بهين خلق و برادرش، دختر و دو پسرمحمد و على و فاطمه، حسين و حسن
وفات غضائرى به نقل صاحب مجمع الفصحا به سال 436 روى داده است.
در چهار مقاله درج آمده:«... اما اسامى آل بويه باقى ماند به استاد منطقى و كيا غضائرى و بندار...».
استاد دكتر معين در تعليقات چهار مقاله نوشته اند:
... كيا كلمه اى است كه غالبا در القاب ملوك و امرا و بزرگان و مشاهير اهالى طبرستان و گيلان و ديالمه و آن صفحات در قرون وسطى اطلاق
مى شده است... .