امير المؤمنين على عليه السلام به ميان آمد و جمعى ، آن دو را بر على عليه السلام تفضيل و ترجيح دادند . زيد عليه السلام در آن هنگام شايد از باب تقيّه چيزى به آنان نگفت ، و بعد كه آنان رفتند زيد عليه السلام به من فرمود:
سخنان اين گروه را شنيدى؟
گفتم: بلى .
گفت: هم اكنون من در برابر سخنان بى جاى آنان اشعارى گفته ام كه بايد اين اشعار را به آنان برسانى و آن اشعار اين است:
وَ مَن شَرَّفَ الأقوامَ يَوما بِرايِهفَاِنَّ عليَّا شَرَّفتهُ المَناقِبُ
وَ قَولُ رَسُولِ اللّهِ ، وَ القولُ قَولُهُوَ اِن زَعَمتَ مِنهُ انوفُ كواذِبُ
بِأنَّك مِنّي يا عَلي مَعالَناكهرُونَ مِن مُوسى اَخٌ لي وَ صاحِبُ
دَعاهُ بِبَدرٍ فَاستَجابَ لاَمرهِفَبادِر في ذاتِ الإلهِ بِضارِبِ
فَما زالَ يَعلوهُم بِهِ وَكَانَهُشهابُ تَلقاهُ القَوابِسَ ثاقِبُ۱
ـ كسى كه مردم به رأى خود شريف تر و برتر بدانند ، همانا كه على عليه السلام را فضايل و مناقبش بر ديگران برترى بخشيده است .
ـ سخن پيامبر خداست و سخن ، سخن اوست گرچه خلاف ميل منافقان و دروغ گويان باشد .
ـ تو اى على عليه السلام از منى و نسبت ما با هم ، مانند نسبت هارون به موسى عليه السلام است ، تو برادر و همراز من هستى .
ـ پيامبر در جنگ بدر او را خواند و على عليه السلام اجابت كرد ، و در راه خدا از ديگران براى نبرد و شمشير زدن سبقت جست .
ـ همواره مسلمانان به دست او سرافراز مى شدند . گويا او تير شهابى بود كه از كمان بيرون مى جست .
اين اشعار به خوبى اعتقاد راسخ حضرت زيد بن على عليهماالسلام را به افضليّت امام