زيد بن على عليه السلام تصميم گرفت با ياران مبارزش جلوى حمله دشمن را بگيرد و قبل از آنكه به آنها فرصت حمله دهد ، خود به آنان هجوم برند . زيد عليه السلام فرمان حمله به سپاه دشمن را صادر كرد .
پرچمدار نيروى انقلاب «عبدالصمد بن أبى مالك بن مسرح » بود او با رشادتى بى نظير لشكريان دشمن را متوارى ساخت و فرياد ناله و ضجّه آنان به آسمان برخاست .
در اين جنگ هم مردانِ انقلاب پيروز شدند ، امّا دشمن گروهى از مردان تيرانداز را كه مهارت خاصى داشتند مأمور ساختند تا به زيد عليه السلام و ياران او تيراندازى كنند و آنان را قتل عام نمايند .
با وجود اينكه عصر پنج شنبه ، رزمندگان خسته و مبارز حال عجيبى داشتند ، پى درپى رسيدن قواى تازه نفس دشمن و معدود بودن افراد آنان تا اندازه اى عرصه را بر آنان تنگ كرده بود .
چون نيروى دشمن بر اوضاع مسلّط گشت ، ضربه ناگوار ديگرى بر پيكر نهضت وارد شد و آن ، شهادت افسرى رشيد و فداكار چون معاوية بن اسحاق بن زيد بن حارثه انصارى بود . وى از مردان دلير و كاردان و فداكار جبهه انقلاب بود . با شهادت وى قلب فرمانده انقلاب و همرزمان او از اين حادثه ناگوار سخت متألم گرديد .
زيد عليه السلام با وجود زخمهايى كه بر بدن مقدّسش وارد شده بود ، سرسختانه به نبرد ادامه مى داد و ياران وى هم با كمال رشادت مى جنگيدند . هر لحظه كه مى گذشت سوارانى از دشمن به هلاكت مى رسيدند ، اما آثار خستگى و كوفتگى در چهره همه نمايان بود و الحق آنان فداكارانى بى نظير در تاريخ بشريّت به حساب مى آيند .
در عصر روز پنج شنبه ، دومين روز جنگ ، خورشيد شاهد دلاورى و رشادت و جهاد زيد عليه السلام و ياران فداكارش بود . جنگ به اوج شدّت خود رسيده بود . عدّه اى از ياران شجاع و افسران لايق زيد عليه السلام به شهادت رسيدند و نهضت ، سخت براى درهم كوبيدن دشمن تلاش مى كرد .