149
امامزادگان و زيارتگاه های شهر ری

1 . اى ديده ، اشك ببار و آب ديده خود را هديه فرست ، و خشك مشو كه اينك وقت خشك شدن نيست .
2 . بامداد فرزند پيامبر ، أبوالحسين زيد عليه السلام ، در كُناسه كوفه به فراز چوبه دار رفت .
3 . بالاى دار صبح و شام بر او مى گذرد ، و به جانم قسم كه شخصيّت بزرگى بالاى دار است .
4 . كافر ستمگر درباره او كار از حد گذرانيد ، و او را از قبر بيرون آورد.
5 . قبرش را شكافتند و جسد مقدّس أبا حسين را ، كه به خون آغشته و رنگين بود برون آوردند .
6 . زمانى دراز از روى سركشى آن جسد نازنين بازيچه دست خويش قرار دادند ، ولى به روح مقدّس او دسترسى نداشتند .
7 . مقام شهادت براى زيد عليه السلام تازگى نداشت چه بسيار پدران ، و عموهايى كه از آن جناب به شهادت نايل گشته بودند .
8 . و چه عموزداگان محترمى داشت ، كه هنگام ورود او به بهشت از آن جناب ديدار كنند .
9 . همان مردمى كه با پدرش حسين عليه السلام پس از آن همه محكم كارى در عهد ، پيمان شكنى كردند او را دعوت نموده و با او بيعت نمودند .
10 . پس وى به سوى همان مردم رهسپار گرديد و آنها به عهد خويش وفا نكردند .
11 . چگونه ممكن است ديده از ريختن اشك خودددارى كند و بخل ورزد و چگونه پس از زيد عليه السلام طمع خفتن كند .
12 . چسان ممكن است به خواب رود با اين كه هنوز روز انتقام را نديده است ، كه اسبان تك رو و سبكخيز شيران را در افكنند؟
13 . و هم صفوف فشرده قبيله مُعدِ و قحطان را در حلقه هاى زره هاى محكم ديدار نكرد؟
14 . سپاهيانى كه هرگاه كشته اى بر زمين افكنند فرياد زنند: به سوى دشمنان باز خواهيم گشت .
15 . شمشيرهاى پهن و تيزى در دست دارند كه از عهد هود عليه السلام به دستشان رسيده است .
16 . بدان شمشيرها در روز جنگ جانها را سيراب مى كنيم و هر سركش معاندى را مى كشيم .
17 . و انتقام خويش را از خاندان ابو سفيان و مروان ـ دشمن زادگان خود باز مى گيريم .
18 . و در فرزندان حكم (مروانيان) كه بر ما بزرگى گرفته اند ، حكم كنيم و آنها را با اين شمشيرها دور كرده ،


امامزادگان و زيارتگاه های شهر ری
148

عرض كردم: از كوفه .
امام تا نام كوفه را شنيد به شدّت گريه كرد ، به طورى كه محاسن مباركش از اشكِ چشمش خيس شد . موقعى كه من اين حالتِ غير منتظره را از حضرت مشاهده كردم ، از روى تعجّب عرض كردم:
يابن رسول اللّه صلى الله عليه و آله چه مطلبى شما را چنين به گريه انداخت؟
امام با حالتى حزن انگيز و چشمان پر از اشك فرمود:
«ذَكَرتُ عَمّى زَيدا عليه السلام وَ ما صُنِعَ بِهِ فَتَكَيتُ؛ به ياد عمويم زيد عليه السلام ، و آنچه بر سر او آوردند افتادم ، گريه ام گرفت» . ۱
هنگامى كه امام ششم شيعيان براى زيد عليه السلام چنين متأثر باشد ، ديگر ياد آن رادمرد و منتقم آل محمّد صلى الله عليه و آله از دل هيچ مسلمان آزاده و معتقدى بيرون نمى رود و بايد هم چنين باشد .
«وَ كانَ اِستِشهادِهِ مَصدَرُ وَحىٍ لِلشُّعَراء؛ شهادت زيد عليه السلام ، الهام بخش سرايندگان آزاده بوده است» .
لذا شعرا و سخن سرايان متعهّد ، ذوق سليم خود را در راه هدف و بيدارى مسلمانان و تجليل از رهبران فداكار و انقلابيّون آزاده به كار گرفتند .
شعراىِ متعهد آن عصر اشعار و سخنانى محرّك ، جانسوز و انقلابى در رثاى زيد عليه السلام سرودند كه ما در اين مختصر بعضى از آنان را يادآور مى شويم .
1 . مرثيّه فضل بن عبّاس بن عبدالرحمن ، در عزاى زيد عليه السلام ؛
از جمله كسانى كه در مرثيّه زيد بن على عليهماالسلام اشعارى سروده ، جناب فضل بن عبّاس بن عبدالرّحمن بن ربيعة بن حارث بن عبدالمطلب است كه در اين باره چنين گفته است:

ألا يا عينُ لا تَرقي وَجودىبِدَمعِكِ ليسَ ذا حينَ الجُمودِ
غَداةَ ابنُ النَّبيِ أبو حُسَينٍصَلىٌ بِالكُناسَةِ فَوقَ عودِ
يُظلُّ عَلى عَمودِهِم و يُمسيبِنَفسي أعظَمُ فَوقَ العَمُودِ
تَعدَّى الكافِرُ الجَبارُ فيهِ فأخرَجَهُ مِنَ القَبرِ اللَّحيدِ
فَظَلُّوا يَنبُشونَ أَبا حُسَينِخَضيبا بَينَهُم بِدَمٍ جَسيدِ
فَطالَ بِهِ تَلَعُّبُهُم عُتُواوَما قَدَروا عَلى الرُّوحِ الصَّعيدِ
فَكَم مِن والِدٍ لأبى حُسَينٍ مِنَ الشُهداءِ أو عَم شهيد
وَمِن أبناءِ أعمامٍ سَيَلقىهُم أؤلى بثِ عندَ الوُروُدِ
دَعاهُ مَعشَرٌ نَكَثوا أباهُحُسينا بعد تؤكيد العُهُودِ
فَسار اليهِم حتى أتاهُمفَما أرعوا على تِلكَ العُقُودِ
وَكَيف تَضُنُّ بِالعَبراتِ عَينىوَتَطمَعُ بَعدَ زَيدٍ فى الهُجودِ
وَ كَيفَ لها الرُّقادُ وَ لَم تُرائيجِياد الخَيلِ تَعدوُ بِاللسُوُدِ
تَجمَّعَ لِلقَبائِلِ مِن مَعَدّوَ مِن قَحطانَ فى خَلقِ الحَديدِ
كَتائِبَ كُلَّما أردَت قَتيلاًتَنادَت أنَ إلى الأعداءِ عودي
بِأَيديهِم صَفائحُ مُرهَفاتُصَوارِمُ اُخلِصَت مِن عهدِهُودِ
بِها نَسقي النُّفوسَ إذا التَقيناو نَقتُلُ كُلَّ جَبّارٍ عَنيدِ
و نَقضي حاجَةً مِن آلِ حَربٍوَ مَروانَ اللَّعينِ بَني العَنيدِ
و تَحكُمُ في بَني الحَكَم العواليونَجعلَهُم بِها مِثلَ الحَصيدِ
وَ نَنزِلُ بِالُمعيِطيَّن حَرباعُمارَةُ مِنهُم وَ بَنوُ الوَليدِ
و إن تُمكنِ صُروف الدَّهرِمِنكُمو ما يأتى مِن الأَمرِ الجَديدِ
نُجازيكُم بِما أَولَيتُوموُناقصاصا أو نَزيدُ عَلَى المَزيد
وَ نترُكُكُم بِأرضِ الشّام صَرعىوَ شَتّى مِن قَتيلٍ أو طَريدِ
تَنوءُ بِكُم خَوامِعُها وَ طَلسُوَ ضارِي الطَّيرِ مَن بُقعٍ وَ سودِ
وَ لَستُ بِآيِسٍ مِن أن تَصيرواخَنازِيرا وَ أَشباهُ القُرودِ۲

1.امالى صدوق ، ص ۳۹۲؛ بحارالأنوار ، ج ۴۶ ، ص ۱۷۲؛ امالى طوسى ، ص ۲۷۷ .

2.مقاتل الطالبيين ، ص ۱۴۹ ـ ۱۵۲؛ أعيان الشيعه ، ج ۳ ، ص ۱۲۸؛ لروض النضير ، ج ۱ ، ص ۸۷؛ زيد الشهيد ، ص ۲۰۴؛ قيام زيد بن على عليهماالسلام ، ص ۲۵۲ ـ ۲۵۴ .

  • نام منبع :
    امامزادگان و زيارتگاه های شهر ری
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 195056
صفحه از 336
پرینت  ارسال به