1 . اى ديده ، اشك ببار و آب ديده خود را هديه فرست ، و خشك مشو كه اينك وقت خشك شدن نيست .
2 . بامداد فرزند پيامبر ، أبوالحسين زيد عليه السلام ، در كُناسه كوفه به فراز چوبه دار رفت .
3 . بالاى دار صبح و شام بر او مى گذرد ، و به جانم قسم كه شخصيّت بزرگى بالاى دار است .
4 . كافر ستمگر درباره او كار از حد گذرانيد ، و او را از قبر بيرون آورد.
5 . قبرش را شكافتند و جسد مقدّس أبا حسين را ، كه به خون آغشته و رنگين بود برون آوردند .
6 . زمانى دراز از روى سركشى آن جسد نازنين بازيچه دست خويش قرار دادند ، ولى به روح مقدّس او دسترسى نداشتند .
7 . مقام شهادت براى زيد عليه السلام تازگى نداشت چه بسيار پدران ، و عموهايى كه از آن جناب به شهادت نايل گشته بودند .
8 . و چه عموزداگان محترمى داشت ، كه هنگام ورود او به بهشت از آن جناب ديدار كنند .
9 . همان مردمى كه با پدرش حسين عليه السلام پس از آن همه محكم كارى در عهد ، پيمان شكنى كردند او را دعوت نموده و با او بيعت نمودند .
10 . پس وى به سوى همان مردم رهسپار گرديد و آنها به عهد خويش وفا نكردند .
11 . چگونه ممكن است ديده از ريختن اشك خودددارى كند و بخل ورزد و چگونه پس از زيد عليه السلام طمع خفتن كند .
12 . چسان ممكن است به خواب رود با اين كه هنوز روز انتقام را نديده است ، كه اسبان تك رو و سبكخيز شيران را در افكنند؟
13 . و هم صفوف فشرده قبيله مُعدِ و قحطان را در حلقه هاى زره هاى محكم ديدار نكرد؟
14 . سپاهيانى كه هرگاه كشته اى بر زمين افكنند فرياد زنند: به سوى دشمنان باز خواهيم گشت .
15 . شمشيرهاى پهن و تيزى در دست دارند كه از عهد هود عليه السلام به دستشان رسيده است .
16 . بدان شمشيرها در روز جنگ جانها را سيراب مى كنيم و هر سركش معاندى را مى كشيم .
17 . و انتقام خويش را از خاندان ابو سفيان و مروان ـ دشمن زادگان خود باز مى گيريم .
18 . و در فرزندان حكم (مروانيان) كه بر ما بزرگى گرفته اند ، حكم كنيم و آنها را با اين شمشيرها دور كرده ،