جبرييل او را تا سدرة المنتهى رساند ، منم فرزند آن كسى كه نزديك شد و به حد قاب قوسين و يا نزديك تر رسيد ، منم پسر آن كه با فرشتگان آسمان نماز گذارد ، منم پسر كسى كه خداوند بزرگ آنچه را كه مى خواست بر او وحى كند ، وحى كرد .
منم پسر محمّد مصطفى صلى الله عليه و آله ، منم فرزند على مرتضى منم پسر كسى كه واداشت مردم را تا بگويند: لا إله الااللّه (هيچ معبودى جز خداى يكتا نيست) ، منم پسر آن كسى كه در حضور رسول خدا با دو شمشير و دو نيزه جنگيد ، و دوبار مهاجرت كرد ، و دوبار بيعت كرد ، و در بدر و حُنين پيكار كرد ، و به يك چشم برهم زدن به خدا كافر نشد ... . 1
و يا اين سخن شاعر خاندان پيامبر ، شريف حمانى زيدى كه:
ما به وسيله نسب خود به آسمان رسيديم و اگر آسمان مانع نبود ، هر آينه از آسمان مى گذشتيم . بنابراين همين قدر در بزرگى و شرافت ما بس كه ما با امتحان خوبى كه داديم ، بلا را برطرف كرديم . مدح و ثنا بر پدران ما خوش و گواراست و ياد على عليه السلام خود ، مدح و ثنا را خوب و گوارا مى سازد . هرگاه مردم توجّه كنند ، ما پادشاهانيم و همه مردم غلامان و كنيزانند .
و يا سخن ديگر او:
هرگاه گروهى از قريش بر ما با تكبّر و بزرگ منشى و بلند كردن انگشتان ، مفاخره كنند و چون با ما در ستيزند ، به سود ما و زيان ايشان ـ مطابق خواست ما ـ صداى صومعه ها حكم كنند تو ما را خاموش مى بينى در حالى كه فرياد بلند هر انجمنى به فضيلت ما گواه است؛ زيرا كه رسول خدا ـ احمد صلى الله عليه و آله ـ جدّ ماست و ما كه همچون ستارگان درخشانيم فرزندان اوييم .
سخن شريف رضى موسوى نيز نارساتر از آن نيست:
ما به وسيله پيامبر و فاطمه عليهاالسلام ، جايگاههاى بلند ـ جاى ايستادن و نشستن ـ بالاتر از شما را گرفتيم و به وسيله دو نواده احمد صلى الله عليه و آله ، و وصىّ او سرفرازتر از همه مردم ، از اهل تهامه و نجد شديم و ما خانه خدا ـ كه نهايت افتخار شما بوده است ـ را در