انساب مذكور است موسوم به عبداللّه ... خود عبداللّه و فرزندش حسين و نواده اش عبداللّه عالم و فاضل و محدث و شاعر خوش بيان و شيرين زبان بوده اند . ۱
در سبب ابيض ناميدن آن حضرت در همين كتاب درج است:
اين بزرگوار (عبداللّه ) را ابيض خواندند ، براى سفيدى بدن و رخسارش . ۲
گويا ظاهرا چون وى را ابيض مى خوانده اند ، اين لقب را بر پسرش حسين و حتى بر نواده اش نيز اطلاق مى كرده اند ، چنانكه در تاريخ قم آمده:
ابو عبداللّه الابيض بن الحسين بن عبداللّه به رى رفت و اعقاب او به رى اند . ۳
با توجه به مطالب مذكور در فوق اين سؤال پيش مى آيد كه آنكه در رى مدفون و مرقدش مزار است كيست؟ عبداللّه ابيض بن عباس است ، يا پسرش ابو عبداللّه حسين ، و يا چنانكه در تاريخ قم است نواده عبداللّه بن عبّاس؟
از عبارت منتقلية الطالبية چنين بر مى آيد كه از اولاد حسن افطس ، ابو عبداللّه حسين بن عبداللّه به رى آمد نه پدر وى ، و در متن كتاب النقض نيز چنانكه گذشت ، در دو مورد نام ابو عبداللّه مذكور افتاده است ، و محشّى آن كتاب در ذيل مورد نخستين آورده:
ابن مهنا در عمدة الطالب ضمن بيان عقب عبداللّه شهيد بن الحسن الافطس گفته:
امّا العباس بن عبداللّه الشهيد فعقبه قليل ، منهم الابيض الشاعر و هو ابو عبداللّه الحسين بن عبداللّه بن العباس المذكور ، و قال الشيخ ابوالحسن العمرى: الابيض هو عبداللّه بن العباس ، و امّا ابو نصر البخارى فقال: انه الحسين بن عبداللّه بن العباس و قال: مات بالرّى سنة تسع عشرة و ثلاثمائة و قبره ظاهر يزار . ۴
اينكه صاحب جنّة النعيم اشاره به قول ارباب تايخ و سير كرده ، متأسفانه نام آنها و يا كتابشان را ذكر ننموده است ، و قاضى نوراللّه نيز ظاهرا به كتاب النقض نظر داشته و از آنجا نقل كرده است .
1.همان ، ص ۴۹۰ ، س ۶ به بعد .
2.همان ، ص ۴۹۲ ، ص ۱۱ .
3.تاريخ قم ، ص ۲۲۹ ، س ۱۵ .
4.ص ۳۴۱ ـ ۳۴۲ ، چاپ نجف ، و ص ۳۱۵ ـ ۳۱۶ ، چاپ بمبئى (از محشّى) .