يافت و آن دو را نزد عثمان بن عفان فرستاد . عثمان يكى از دو دختر را به حسين عليه السلام و ديگرى را به حسن عليه السلام بخشيد و اين دو زن به هنگام وضع حمل درگذشتند ، و پرستارى على بن حسين را يكى از كنيزكان پدرش به عهده گرفت . اما على بن حسين عليه السلام او را مادر خود مى دانست . چون بر وى معلوم شد كه مادر او نيست و كنيز اوست وى را شوهر داد . مردم پنداشتند على بن حسين مادر خود را شوهر داده است . سهل بن قاسم گويد هيچ كس از خاندان ابى طالب نماند جز اينكه اين حديث را از زبان من نوشت . ۱
گمان مى رود داستان شهربانو بر پايه همين نقل و براساس رفتن پسر عامر به خراسان پديد آمده است . طبرى در حادثه هاى سال سى و دوم هجرى نويسد:
عبداللّه بن عامر بن كُريز با مردم اَبرشهر آشتى كرد ـ جنگ نكرد ـ و آنان دو دختر از خاندان كسرا به نامهاى بابونج و طهمينج (بابون ه و تهمينه ) بدو دادند .
و در روايت ديگرى از صلت بن دينار نويسد:
پسر عامر عبداللّه بن خازم را به سرخس فرستاد . او دو دختر از خاندان كسرا به دست آورد . يكى را به نوشجان داد و ديگرى كه بابونه نام داشت مرد . ۲
چنانكه مى بينيم در ضمن داستان سهل بن قاسم آمده است كه عثمان يكى از دو دختر يزدگرد را به حسن عليه السلام داد . به نظر مى رسد كه هم چشمى حسنيان با حسينيان موجب پديد آمدن چنين روايتى شده باشد . بايد ديد چرا مؤلف عمدة الطالب بر اين حديث دست نيافته است تا بداند جاى گله نيست ، حسنيان و حسينيان هر دو از مفاخرت زناشويى با خاندان يزدگرد برخوردار بوده اند!
1.عيون اخبار الرضا ، ج ۲ ، ص ۱۲۶ ـ ۲۷ . امّا عبارت مناقب چنين است: تزوج بامّه ، (ج ۴ ، ص ۱۶۲) .
2.تاريخ طبرى ، ج ۵ ، ص ۲۸۸۷ . ر . ك: مروج الذهب ، ج ۱ ، ص ۱۷۷؛ ايران در زمان ساسانيان ، ص ۳۶۲ . بايد توجه داشت دخترانى كه تاريخ نويسان براى يزدگرد نوشته اند به نامهاى ادرك ، شاهين (شهين) و مرداوند بوده است و از اسير شدن آنان در اين سندها نامى نيست .