كردم گفت: چه مى خواهى گفتم: مى خواستم بدانم حضرت زبيده خاتون در اين روضه مدفون است ، زنى به من فرمود برو كتاب بحر انساب را ببين ديدم .
آن جوان هم فرمودند: بلى برو كتاب بحر انساب را ببين در تهران بر تو يقين مى شود كه در اين جا هست و از پيش من رد شدند و داخل حجره نزد آن زن رفتند .
من به اين طرف آمدم ديدم آن پير مرد به من گفت: چرا دست حضرت قاسم داماد را نبوسيدى؟ گفتم: ندانستم ، خواستم برگردم گفت: رفت داخل حجله عروس خود شد من غصه خوردم و با تأسف از خواب بيدار شدم و آمدم پرسيدم در بحر انساب ، صريح در آمدن آن حضرت به رى و فوت شدن ايشان بود يقين من شد و از شك بيرون آمدم .
خواب ديگر
حقير كربلايى محمّد دولابى را گفته بودم ده هزار بار سقط بياورد از براى سركار حضرت و وجه بگيرد ، كربلايى محمّد فراموش كرده بود ، دو سه روز گذشت ما معطل بوديم به جهت بنّايى و سقط نداشتيم ، مى گويد كربلايى محمّد كه من شب در خواب ديدم كه كسى به تندى به من گفت: كه چه شد نقل زبيده خاتون؟! از هول از خواب بيدار شدم ، گفتم: من روز گذشته رفتم به آنجا و زيارت نكردم . من بعد به زيارت مى روم؛ دو دفعه خوابيدم باز در خواب ديدم كه كسى به تندى به من مى گويد كه چرا سقط كه حاجى ميرزا آقايى به جهت زبيده خاتون گفته بود نياوردى؟! از هول از خواب بيدار شدم و صبح مال فرستادم سقط را بياورد؛ از اين قبيل خواب بسيار ديده اند . ۱
بناى بقعه بى بى زبيده
آنچه ضمن بررسى بنا و دقت در وضع داخل و خارج و بام آن مى توان اظهار نظر نمود ، اين است كه ، بناى اصلى شامل حرم كنونى ، در حدود قرن نهم هجرى ساخته