67
امامزادگان و زيارتگاه های شهر ری

امامزاده طاهر عليه السلام


امامزادگان و زيارتگاه های شهر ری
66

بعد از اينكه اين خواسته از قلبم گذشت ، گوشه اى از حرم ايستاده بودم كه زائرى جلو آمد و به من گفت:
سيد ، يك ريال به من بده ، وقتى از زيارت امامزاده حمزه برگشتم ، دو ريال به تو مى دهم .
اين موضوع زياد متعجبم نكرد . بسيارى بودند كه براى بيشتر شدن بركت مالشان اينكار را مى كردند ، و به همين رسم پولى به دست سيدى مى دادند و آن را پس مى گرفتند . خوشحال از اينكه بالاخره با اين يك ريال مابه التفاوت مى توانستم مهمانى آن شب را آبرومندانه برگزار كنم ، اما من همان يك ريال را هم نداشم . به زائر گفتم:
آقا ، يك دقيقه صبر كنيد ، الان بر مى گردم .
بيرون آمدم ، همين طور كه دور و برم را نگاه مى كردم ، يكى از آشنايان را ديدم . به او گفتم يك ريال به من قرض بده نيم ساعت ديگر پس مى دهم ، يك ريالى را گرفته ، به نزد آن زائررفتم . ايشان يك ريالى را گرفت و به زيارت امامزاده حمزه رفت . و همان طور كه گفته بود ، وقتى از زيارت بازگشت يك سكه كف دستم گذاشت . خادمين ديگر كه اين صحنه را زيرنظر داشتند ، پرسيدند قصه چيست؟ ماجرا را گفتم .
اما آنان به حرف من اكتفا نكردند و از آن زائر هم پرسيدند . ايشان هم به آنان همان را گفته بود و از حرم بيرون رفته بود .
من به خيال خودم رفتم ، تا يك ريالى كه قرض گرفته بودم ، پس بدهم ، اما وقتى چشمم به سكه افتاد ، ديدم اين دو ريالى زرد است و مى درخشد! با تعجب به بازار رفتم . سكه را به يكى از طلافروشان نشان دادم . عيار گرفت . گفت: «طلاست» و آن را سه تومان مى خرد .از آن سه تومان يك ريال قرض را پس دادم و 29 ريال بقيه را به خانه بردم . آن زائر غريب را هيچ گاه قبل از آن نديده بودم و بعدها نيز نديدم . ۱

1.همان ، ص ۵۸ ـ ۶۰ .

  • نام منبع :
    امامزادگان و زيارتگاه های شهر ری
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 179553
صفحه از 336
پرینت  ارسال به