189
مجموعه مقالات كنگره حضرت عبدالعظيم حسني(ع) ج2

3 . على بن حسن

ابونصر بخارى مى گويد: ابوالحسن على بن حسن بن زيد از مادرى كنيز به دنيا آمد و در زندان ابوجعفر منصور دوانيقى، دومين خليفه عبّاسى، درگذشت. ۱
در كتاب عمدة الطالب ۲ هم مسطور است كه على بن حسن بن زيد ملقّب به «سديد» و كنيه اش ابوالحسن، مادرش امّ ولد (كنيز) بود و اعقاب او از فرزندش عبداللّه قافه است. ۳
ابوالفرج اصفهانى در حوادث زمان منصور دوانيقى از على بن حسن بن زيد اسم برده، مى نويسد: از جمله كشتگان آل ابى طالب، على بن حسن بن زيد بن حسن بن علىّ بن ابى طالب عليهماالسلام است. كنيه اش ابوالحسن و مادرش كنيزى به نام أمة الحميد بود. منصور هنگامى كه بر پدرش حسن بن زيد خشم گرفت، او را با پدرش به زندان افكند و على همچنان با پدرش در زندان بود؛ تا اينكه در همان جا (قبل از پدر) از دنيا رفت. ۴
مؤلف كتاب عبدالعظيم الحسنى عليه السلام حياته و مسنده بعد از اشاره به مطالب فوق، درباره به زندان رفتن على بن حسن مى نويسد:
جريان قيام سادات حسنى در زمان خلافت منصور، كه على بن حسن هم يكى از آنان بود، در كتابهاى تاريخ و اخبار به تفصيل بيان شده و اينك مختصرى از آن واقعه را به نقل از كتاب شريف كافى مى آوريم.
موسى بن عبداللّه گويد: پدرم هنگامى كه قصد كرد مقدّمات خلافت برادرم محمد را فراهم كند، نزد جعفر بن محمد صادق عليهماالسلام رفت و به وى گفت: اگر شما به خلافت و

1.سرّ السلسلة العلويّة، ص ۲۴ .

2.عمدة الطالب، ص ۷۱ .

3.ر.ك: الشجرة المباركة، ص ۶۳ ـ ۶۴؛ المجدى، ص ۳۴؛ تهذيب الأنساب، ص ۱۳۹.

4.ترجمه مقاتل الطالبيين، ص ۳۶۹ .


مجموعه مقالات كنگره حضرت عبدالعظيم حسني(ع) ج2
188

منصور گفت: منظور من، اين حديث نبود.
گفتم: «پدرم از پدرانش، از على عليه السلام ، از رسول خدا صلى الله عليه و آله روايت كرد: رَحِمْها (پيوندهاى خويشى) به عرش آويخته شده اند و فرياد مى زنند: «أَللّهُمَّ صَلْ مَنْ وَصَلَني وَاقْطَعْ مَنْ قَطَعَني؛ خدايا پيوند ده هركه مرا پيوند دهد و جدا كن هركه مرا جدا كند».
منصور گفت: اين هم نيست. گفتم: «پدرم از پدرانش، از على عليه السلام ، از رسول خدا صلى الله عليه و آله روايت فرمود: خداى عزّوجلّ فرمايد: «أنَا الرَّحيمُ، خَلَقْتُ الرَّحِمَ وَشَقَقْتُ لَها إِسْما مِنْ إِسْمي فَمَنْ وَصَلَها وَصَلْتُهُ وَ مَنْ قَطَعَها بَتَتُّهُ؛ منم خداوند رحيم. رَحِم را من آفريدم و نامى از نام خود براى آن مشتق كردم. پس هركه آن را پيوند كند، من او را پيوند دهم و هركه آن را ببُرد، من او را خواهم بُريد».
منصور گفت: اين حديث هم نيست. امام عليه السلام فرمود:
پدرم از پدرانش، از على عليه السلام ، از رسول خدا صلى الله عليه و آله روايت كرد كه فرمود: «إنَّ مَلِكا مِنَ المُلوُكَ فِى الْأرْضِ كانَ بَقى مِنْ عُمْرِهِ ثَلاثَ سِنينَ، فَوَصَلَ رَحِمَهُ، فَجَعَلَهَا اللّهُ ثَلاثينَ سَنَةً؛ پادشاهى از پادشاهان زمين بود كه از عمرش فقط سه سال باقى مانده بود، پس صله رحم كرد و خداوند عمر او را سى سال قرار داد».
منصور گفت: همين حديث مقصودم بود. (اكنون بگو) كدام يك از شهرها پيش تو محبوب تر است؟ زيرا به خدا مى خواهم با شما صله رحم كنم. امام عليه السلام مى فرمايد: «در پاسخ وى گفتم شهر مدينه. منصور ما را به مدينه فرستاد و خداوند بدين وسيله شرّ او را از سر ما دور ساخت .» ۱

1.ترجمه مقاتل الطالبين، ص ۳۲۵.

  • نام منبع :
    مجموعه مقالات كنگره حضرت عبدالعظيم حسني(ع) ج2
    تعداد جلد :
    4
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 128915
صفحه از 394
پرینت  ارسال به