193
مجموعه مقالات كنگره حضرت عبدالعظيم حسني(ع) ج2

موروث را كه از پدران به ما رسيده از نيام برنكشيده ام و جنبشى براى خونخواهى ات نكرده و سواركارانى برنينگيخته ام كه در آن اسبان تازه نفس زنند و هنوز مركبهايى پيشرو، سبكخيز و ميان باريك و نيزه هايى زردفام و نوك تيز به كار نبرده ام.
9. و برابر هر كشتن، كشته ها و در مقابل هر اسير كردن، اسيرانى از آنها در بند كشم. 10. آيا كار خاندان پيغمبر خدا صلى الله عليه و آله بدان جا رسيده كه چون مبتلايان به جَرَب (نوعى بيمارى پوستى) مردم از آنها گريزانند؟
11. بدا به حالشان كه به چه جناياتى دست بيالودند و چه ريسمان محكم و چنگ آويزى را از امّت پاره كردند!
12. و در چه عهد و پيمانى با خدا خيانت كردند؟ چنان عهدى كه با ريسمان پيمانى هرچه محكم تر استوار گشته بود.

همسر و تعداد فرزندان على بن حسن بن زيد

همان طور كه بيان گرديد، جدّ اوّل حضرت عبدالعظيم عليه السلام ، ابوالحسن على بن حسن بوده است كه به همراه پدر خود، با تعدادى از سادات حسنى عليه السلام به دستور منصور دوانيقى، در مدينه دستگير و روانه زندان شدند. پس از تحمّل مدّت زمان زندان، على بن حسن در زندان جان خود را از دست داد و زندگى را بدرود گفت. ۱
على السديد چون از دنيا رفت، بسيار جوان بود و او را كنيزى بود موسوم به «هيفا» و از او دخترى آورد به نام فاطمه. پس از او هيفا از على آبستن شد. هنگامى كه على را به زندان بردند، در همان جا از دنيا رفت. چون آبستنى هيفا ظاهر نبود، حسن الامير، پدر على، او را فروخت. خريدار چون كنيزك را به خانه برد، دانست كه وى آبستن است. از اين رو، او را براى حسن باز فرستاد و بعد از مدّتى پسرى آورد كه

1.مقاتل الطالبيّين، ص ۳۶۹ .


مجموعه مقالات كنگره حضرت عبدالعظيم حسني(ع) ج2
192

ابراهيم بن عبداللّه فرزند عبداللّه بن حسن، اشعارى درباره دستگيرى فرزندان حسن، پدرش و ساير خاندان سروده كه چنين است:

۱. نَفْسي فَدَتْ شَيْبَةً هُناكَ وَ ظُنْـبُوبا بِهِ مِنْ قُيُودِهِمْ نَدَبُ
۲. وَالسّادَة الْغُرَّ مِنْ ذَويِهِ فَمارُوقِب فيهِمْ آلٌ وَلا نَسَبُ
۳. يا حَلْقَ الْقَيْدِ ما تَضَمَّنْتِ مِنْحِلْمِ وَ بِرَّ يَزينُهُ حَسَبُ
۴. وَ أُمَّهاتُ مِنَ الْفَواطِمِ اَخْـلَصَتْكَ بيضُ عَقايِلٌ عُرَبُ
۵. كَيْفَ اعْتِذاري اِلى الاِْلهِ وَ لَمْأَشْهَرْ فيِكَ الْمَأثُورَةُ الْقُضَبُ
۶. وَ لَمْ أَقُدْ غارَةً مُلَمْلَمَةًفيها بَناتُ الصَّريح تَنْتَجِبُ
۷. وَالسّابِقاتُ الْجِيادُ وَلاَْسَلُالسَّمْرُ وَفيها أَسِنَّةٌ ذُرَبُ
۸. حَتَّى تُوفيَّ بَني نَتَيْلَةً بِاكْـقِسْطِ بِكَيْلِ الصّاعِ الَّذي احْتَلَبُوا
۹. بِالْقَتْلِ قَتْلاً وَبالاَسيرِ الَّذيفي القِدَّ أسْرَى مَصْفوُدَةُ سُلَبُ
۱۰. أَصْبَحَ آلُ الرَّسُولِ أحمد فيالنّاسِ كَذي عُرةٍ بِهِ جَرَبُ
۱۱. بُؤْسا لَهُمْ ما جَنَتْ أكُفُّهُمُوَ أىَّ حَبْلٍ مِنْ أُمَّةٍ قَضَبُوا
۱۲. و أيَّ عَهْدٍ خانُوا الاِْلهَ بِهِشُدَّ بِميثاقٍ عَقندُهُ الْكَرَبُ۱
1. جانم فداى آن پيرمرد (عبداللّه ) با ساقهايى كه در آنجا (زندان) نقش غل و زنجير بر آن آشكار بود.
2. و فداى آن بزرگان نيكو روى از خويشانش كه حسب و نسب در حقّشان مراعات نشد.
3. اى حلقه هاى زنجير نمى دانيد چه بزرگزاده و شكيبا و نيكوكارى را دربر گرفته ايد كه داراى حَسَبى است فاخر و بزرگ!
4 و 5 و 6 و 7. پس چگونه نزد خداوند جبّار باشم؛ در حالى كه هنوز شمشير برنده

1.مقاتل الطالبيّين، ص ۲۱۷ ـ ۲۱۹ .

  • نام منبع :
    مجموعه مقالات كنگره حضرت عبدالعظيم حسني(ع) ج2
    تعداد جلد :
    4
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 128836
صفحه از 394
پرینت  ارسال به