231
مجموعه مقالات كنگره حضرت عبدالعظيم حسني(ع) ج2

طولون در سال 203 قمرى متولد شد و در سال 270 ه.ق رحلت كرد و وفات سيّده نفيسه خاتون در سال 208 ه.ق بود؛ بنابراين حتما مكالمه نفيسه با غير احمد بن طولون بوده و مورخان اشتباها احمد بن طولون ذكر كرده اند.
نوشته اند كه نفيسه خاتون به دست خود قبرش را حفر كرد و همه روزه در ميان آن مى رفت و نماز مى گزارد و قرائت قرآن مى نمود و شش هزار ختم قرآن در آن به اتمام رساند. در وقت احتضار (سال 208 ه.ق) روزه دار بود و قرآن قرائت مى كرد و در هنگام خواندن سوره مباركه انعام چون به اين آيه شريفه رسيد: لَهُم دار السَّلامُ عِنْدَ رَبِّهِمْ ۱ دار دنيا را وداع گفت و ماتمى بزرگ سرتاسر مصر را فراگرفت و آن روز از ايام مشهور روزگار شد. از بلاد و نواحى اطراف، مردان و زنان براى تشييع جنازه آن مخدره به مصر مى آمدند و دسته دسته بر وى نماز مى گذاشتند. در آن شب به احترام اين سيده جليله، شمعها برافروخته شد و از هر خانه كه در مصر بود صداى گريه و شيون به گوش مى آمد و تأسفى عظيم بر مردم مصر هويدا گرديد.
مرحوم شيخ عبّاس قمى ۲ به نقل از تاريخ طبرى ۳ مى نويسد: هنگامى كه نفيسه خاتون رحلت نمود، اسحاق بن جعفر الصادق عليه السلام خواست بدن همسرش را از مصر به مدينه آورد و در بقيع به خاك سپارد. مردم نزد امير شهر رفتند تا وى را از اين امر باز دارند؛ اما اسحاق نپذيرفت. مصريان اموال بسيارى براى او جمع كردند تا از آن انديشه برگردد، اسحاق همچنان قبول ننمود. مردم مصر شب را با اندوه و سختى به روز آوردند و چون بامداد رسيد، خدمت اسحاق جمع شدند و حال او را دگرگون ديدند. سبب را سؤال كردند، گفت: ديشب رسول خدا صلى الله عليه و آله را در خواب ديدم كه مرا فرمود: اموال ايشان را رد كن و سيده نفيسه را نزد ايشان دفن نما. لاِ?َّ الرَّحْمَة تَنزِلُ عَليْهِم بِبَرَكاتها؛

1.آيه ۶.

2.منتهى الآمال، ج ۲، ص ۳۰۰.

3.تاريخ طبرى، ج ۵، ص ۱۷۴؛ رياحين الشريعه، ج ۵، ص ۹۳.


مجموعه مقالات كنگره حضرت عبدالعظيم حسني(ع) ج2
230

پيش روى من عقباتى است كه جز فائزون و رستگاران نمى توانند آن را بپيمايند.»
تشريف فرمايى سيده نفيسه به مصر در سال 193 بود. اهل مصر چون خبر ورود او را بشنيدند، از آنجايى كه ارادتى خاص به خاندان پيامبر صلى الله عليه و آله داشتند، از زن و مرد به استقبالش بيرون شتافتند و وى را ملازمت كردند ، تا اينكه در سراى «جمال الدين عبداللّه بن جصاص» كه از كبار تجار و از صلحاى مصر بود، منزل ساخت و مدتى در آنجا سكونت كرد و پس از چندى در منصوصه، خانه «اُم خانى» سكونت اختيار نمود. ۱
نفيسه خاتون نزد عربها «سيده» و «ست نفيسه» كه به معناى «خانم» است، خوانده مى شود. همان طورى كه گفته شد، تولّد وى را به سال 145 هجرى قمرى، همزمان با سال شهادت محمد و ابراهيم، پسران عبدالله محض فرزند حسن مثنى، نوشته اند ۲ . در حالات آن مخدّره چنين گفته اند: بسيار زاهد و متقى بود و در حال احتضار روزه دار بود و جمعى از او خواستند كه روزه اش را افطار كند، در جواب گفت: سبحان الله! سى سال است كه از خدا مسئلت دارم صائم از دنيا بروم، چگونه از آرزوى سى ساله ام دست بكشم؟!
وى در وقت احتضار اين اشعار را مترنم بود:

اِصْرَفُوا عَنّي طَبيبيوَدَعَوْني وَحَبيبي
زادَنى شَوْقي اِلَيْهِوَعَزامِي في لَهيبِ
طابَ هَتْكي في هَواهُبَيْنَ واشٍ وَرَقيب
لا اُبالى بِفَواتٍحينَ قَدْ صارَ نَصَيبي
لَيْسَ مِنْ لامٍ بِعَذْلٍعَنْهُ فيهِ بِمُصيبِ
جَسَدي راضٍ بِسُقْميوَجَفَوْني بِتَحيبي
طبيب را از من دور كنيد و مرا با دوست خود واگذاريد، كه شوق و محبّت و ناله من براى لقاى او افزون گردد و به ملاقاتش بروم.
هنگامى كه نفيسه خاتون در مصر بود، امام شافعى هم ساكن مصر شده و به زيارت نفيسه مى رفت و از پس پرده، طلب ادعيه خيريّه مى نمود.
در كتاب أعلام النساء ۳ و رياحين الشريعه ۴ و منتخب التواريخ ۵ آمده است: هنگامى كه احمد بن طولون در مصر حكومت داشت و ظلم و تعدّى او فزون شد، اهالى مصر به حضرت ست نفيسه شاكى شدند. ايشان فرمودند: چه روز احمد سوار مى شود و به بازار شهر مى آيد؟ عرض كردند: فلان روز. نفيسه خاتون در آن روز سر راه احمد ايستاد. چون موكب او رسيد، وى را صدا كرد. احمد او را به شناخت و براى رعايت حشمت و جلالتش از مركب خود به زير آمد و به خدمت بانو شتافت. مخدّره صفحه اى به دست وى داد كه در آن نوشته شده بود:
«ملّكتم فأسرتم، و قدرتم فقهّرتم، و خوّلتم فعسفتم، وردت إليكم الأرزاق فقطعتم، هذا و قد علمت أن سهام الأسحار نافذة غير مخطئة لا سيّما من قلوب أو جعتموها، و أكباد جوّعتموها، و أجساد عريتموها، فحال أن يموت المظلوم و يبقى الظالم، إعلموا ما شئتم فإنا صابرون، وجوروا فإنا بالله مستجيرون، و أظلموا فإنّا لله متظلّمون، و سيعلم الذين ظلموا أيّ منقلب ينقلبون، فعدل لوقته.»
احمد بن طولون هنگامى كه اين كاغذ را خواند، استغفار كرد و دست از تعدى و ظلم خود كشيد و بناى عدل و داد نهاد.
در كتاب رياحين الشريعه نوشته شده كه اين خبر قابل تأمل است؛ چون احمد بن

1.رياحين الشريعه، ج ۵، ص ۹۰.

2.شرح حال و زندگانى محمد و ابراهيم در موسوعه اى به نام بررسى نهضتها و دولتهاى علوى از سرى تأليفات نگارنده به زودى از زيور طبع خارج خواهد شد.

3.محمد الحسّون، أعلام النساء، ص ۱۷۸.

4.رياحين الشريعة، ج ۵، ص ۸۷.

5.منتخب التواريخ، ص ۱۴۹.

  • نام منبع :
    مجموعه مقالات كنگره حضرت عبدالعظيم حسني(ع) ج2
    تعداد جلد :
    4
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 139679
صفحه از 394
پرینت  ارسال به