349
مجموعه مقالات كنگره حضرت عبدالعظيم حسني(ع) ج2

است و مجلس كشور اسلامى ما بايد با مجالس كشورهاى غربى تفاوت داشته باشد.

د) گفت وگو

در طول مدت اين تحصن، گفت وگوهايى بين متحصنين با افراد گوناگون صورت گرفت. از جمله آنها مذاكراتى است بين چهار نفر از نمايندگان مجلس كه از طرف مجلس شوراى ملى مأموريت يافته بودند با شيخ فضل الله صحبت كنند و نيز مذاكره با سيدعبدالله بهبهانى و سيدمحمد طباطبايى است.
تقاضاى آقايان، بازگشت متحصنين و قول اصلاح امور به آنها بود كه شيخ فضل الله قبول نمى كند. در ضمن مذاكرات مفصل از جمله شيخ مى گويد: بارها گفتم اساس اين مجلس و مشروطيت من بودم و هستم و فعلاً هم در موضوع مشروطيت و مجلس و نمايندگان حرفى ندارم، در محدود كردن سلطنت و محدوديت ادارات دولتى و اختيارات وزيران حرفى ندارم. و اين مجلس براى ما لازم است؛ ولى نمايندگان بايد مسلمان باشند. اشخاص خارج از اسلام و بهايى نبايد نماينده كشور اسلامى باشند. ما حاضريم ثابت كنيم كه حدود هفت يا هشت نماينده تهران مسلمان نيستند و باعث هرج و مرج و مخلّ آسايش مسلمانان هستند. يكى از خواسته هاى ما اخراج اين عده از مجلس است. خواسته دوم ما اين است كه مشروطيت بايد قوانين و احكامش سر مويى با قانون اسلام و قرآن مخالفت نداشته باشد. ما در اين نوع از مشروطيت هيچ حرفى نداريم. سومين خواسته ما اين است كه آزادى به صورت مطلق و كامل، نادرست و كفر است. آيا آزادى قلم براى اين است كه مطبوعات نسبت به ائمه عليهم السلام هرچه مى خواهند بنويسند؟ مگر شما روزنامه ها را نمى خوانيد؟
سرانجام نمايندگان مجلس، هنگامى كه شيخ را در مواضع خود محكم مى يابند و نمى توانند ايشان را متقاعد كنند، از شيخ خداحافظى مى كنند.


مجموعه مقالات كنگره حضرت عبدالعظيم حسني(ع) ج2
348

افراد ضد مذهب، بدون هيچ مانعى در معابر و مجالس، مطالب كفرآميز بيان مى دارند و تمامى علما، جز چند نفر، براى حفظ اسلام و اعتراض به اين اعمال در حرم حضرت عبدالعظيم تحصن نموده اند.

ج) انتشار روزنامه

متحصنين براى بيان انديشه ها، عقايد، اهداف و نيز به منظور پاسخگويى به شبهات مخالفين، اقدام به انتشار روزنامه اى به نام لايحه نمودند. در يكى از شماره هاى اين نشريه، اساس خواستهاى متحصنين به اين شرح بيان شده است:
اوّل اينكه پس از كلمه مشروطيت در قانون اساسى، كلمه مشروعه ذكر شود؛ دوم اينكه لايحه نظارت علما، كه به طبع رسيده و مورد تأييد علماى بزرگوار نجف هم قرار گرفته، بايد بدون تغيير در قانون اساسى درج گردد؛
سوم اينكه در موضوعاتى مثل آزادى در قانون اساسى بايد مواردى استثنا گردد تا از كفريات و توهين به شرع و اصل شرع جلوگيرى شود و اين موارد شامل آزادى مطبوعات و روزنامه ها نيز باشد.
در شماره ديگرى از نشريه لايحه در پاسخ به اتهامات برخى روزنامه ها عليه متحصنين كه گفته شده بود «اينها مخالف مجلس و نظر علماى نجف (كه اين مجلس را تأييد نموده اند) هستند»، چنين آمده:
...علماى بزرگوارى چون حاج شيخ فضل الله نورى، مجتهد تبريزى، سيداحمد طباطبايى، ملا محمد آملى، حاج آخوند رستم آبادى و ساير علما و روحانيون متحصن در حرم حضرت عبدالعظيم عليه السلام مقصودى جز اين ندارند و همين مجلس را مى خواهند كه اين بزرگان خواستند؛ يعنى مجلسى كه تقويت اسلام كند، نه مجلسى كه ترويج كفر نمايد و عده اى ضد دين و... در آن باشد. مقصود مهاجرين، اصلاح مجلس است و اين مجلس و اين مشروطيت كه مورد نظر مشروطه خواهان است، مناسب كشور ما نيست. اين اساس، مخصوص كشورهاى غربى و اروپايى

  • نام منبع :
    مجموعه مقالات كنگره حضرت عبدالعظيم حسني(ع) ج2
    تعداد جلد :
    4
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 128981
صفحه از 394
پرینت  ارسال به