و براى گنبد قرار دادن ، و مناره و مأذنه را با محل ساعت سلطانى و طرف ديگر كه عبارت از سه قبّه است بر زِبَر مسجد بزرگ متصل به مدرسه قديمه به شكل خاص شايسته افراشتن ، و براى آسودگى مجاور و زائر و وسعت احوال مرد و زن حمام وقفى را تعمير و اصلاح نمودن ، يوماً فيوماً بر عمارات و منافع املاك و مستمريات و آذوقه و مؤونه خدمات حضرت عبدالعظيم افزودن ، و شارع عام را از زاويه حضرت عبدالعظيم تا دروازه طهران به مبالغ گزاف براى سواره و كالسكه و عرابه به طريق متينى از سنگهاى خُرد برآوردن ، تمام آن به امر و فرمان اقدس همايون اعلى حضرت شاهنشاهى ـ صان اللّه دولته عن التناهى ـ متولّى سابق الذكر موفق گرديده و با خلوص نيّت متصدى اين امر شدند .
والحق بر اين خدمت نمايان سزاوار است اولاد و احفاد وى در روزگاران فخرها نمايند كه بر آنچه آن پادشاه عادل باذل سبب شد وى به جان و دل مباشر گرديد و چشم طمع پوشيد و زبان اهل طمع را بريد و آخرت را بر دنيا ايثار كرد و اين عمل را ذخيره روز رستاخيز خود قرار داد .
و غالب از ايام خود با فرزندان و گماشتگان به آن آستان عرش نشان حاضر شد و عزّت خود را در حضرت سلطنت مؤبد داشت و دين خود را مؤيّد نمود .
و داعى در حين تحرير نظر نداشتم مقدار مصارفى كه براى تذهيب كنند [گان حرم ]مطهر حضرت عبدالعظيم كارگذاران اين دولت به امر قَدَرْ قَدْرِ اعلى حضرت اقدس شهريارى نمودند ، و هر قدر مطالبه صورت آن را از اهل حساب كردم الحق به مسامحه گذرانيدند و بى حساب مرا ساكت نمودند .
قصيده اى كه جامع اين اوراق در مدح حضرت عبدالعظيم سروده است
و براى عنوان كتاب « جنة النعيم » چند بيتى به جهت اخذ نتيجه خود گفته بودم ، مناسب چنان دانستم كه در اين محل بنگارم و از اهل فضل و كمال و صاحبان طبع و ذوق معذرت