هر كسى را لياقت اين خدمت نيست .
و اهل لغت گويند : « ولايت » بفتح معنى وى ربوبيت است و « وِلايت » بكسر همانا امارت است ، و به عبارت ديگر : ولايت به فتح محبت است ، و به كسر توليت و سلطنت است ۱ ، و خداوند مجيد فرموده است : « إِنَّ وَلِيِّيَ اللّهُ الَّذِي نَزَّلَ الْكِتَابَ وَهُوَ يَتَوَلَّى الصَّالِحِينَ »۲ يعنى : حافظ و ناصر و بردارنده شرور شماها را از من آن كسى است كه مرا به رسالت خودش عزيز كرده است ، و قرآن بر من نازل فرموده است ، و از عادات اوست كه متولّى اصلاح امور بندگان است مطيعين خودش را يارى مى كند .
پس به مفاد « هُنَالِكَ الْوَلاَيَةُ للّهِِ »۳ توليت خصوصيت به حق دارد ؛ از آنكه كمال محبت و نصرت و حفظ و امارت و استيلا با اوست و آيه « إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ . . »۴ الى آخره شاهدى است واضح .
پس احدى به مذهب حق اولى در تصرف نفوس از خدا و رسول صلى الله عليه و آله وامام عليه السلام نيست ، و اين مراتب ثلاثه در تلو يكديگر منطوى است حال آنكه متولّى مى شود مظهر اين اولياء ثلاثه بايد باشد تا وى را متولّى گويند ، و الاّ روا نيست اين اسم بر وى گذاردن از آنچه در توليت استيلاء شرط است ، و استيلاء متفرع بر محبت است ، و لازمه محبت نصرت است .
اما استيلاء بر دو قسم است : ظاهر و باطن .