پس متولى ، بر نفوس كل اين آستان حكومت دارد .
اما به طريق مأموريت و نيابت و بقاء اين استيلاء و توليت از رأفت و عطوفت به مأمورين از بندگان است كه همانا معنى عدل و داد خواهى است و هر آنكه بدين صفت موصوف گرديد مالك الملوك عزّت اخرويه ابديه را جزاء عزّت دنيويه فانيه قرار مى دهد .
در اينكه توليت مقرره از جانب دولت ابديت محول است و بر آن دو شكر سزاوار است
اكنون ملازم اين آستان و پاسبان اين بنيان رفيع الاركان جناب متولى جليل الشان است .
از جانب سنى الجوانب مالك ممالك خطّه ايران مفتخر بدين توليت عظمى و نيابت كبرى گرديد و بر نفوس كسانيكه ساكنين ملأ اعلى بر خدمت گذارى ايشان رشك فراوان برند و تمناى اين منصب نمايان كنند برترى و مهترى يافت بداند وى را دو شكر لازم است : يكى از حضرت سبحان كه بدين نعمت جليله او را متنعم گردانيد و ديگرى از پادشاه جهان كه اين خدمت خاصه خويش را چون جانى بر خدمات ديگرش روان فرمود آخر اين خدمت آخرت باقيه است و خدمات ديگر دنيائيست فانيه .
پس خوشتر آن است همه اوقات اين منصب جليل را شاغل مناصب ديگر قرار دهد و به قدر مقدور در امور متعلقه به آن قصورى نورزد كه مورد سخط سلطان شدن همانا موجب دورى از رحمت يزدان مى شود .
اكنون بنا بر مشرب داعى متولى را آداب مخصوصه است كه جز آداب عوام است ، پس خوب است جملتى از آن را در اين روح و ريحان بنگاريم تا خواص بدانند و همه وقت بخوانند كه البته آثار توليت مقتضى اين گونه حسن ادب و خدمت است ، و الاّ به اين خلعت مهر طلعت مفتخر شدن دور از حكمت و مصلحت ؛ و امانت و ديانت امين هم بعد از امتحان و اختبار است ، و علم به استعداد و ظرفيت و قرب به حضرت احديت است .