خير الانوار شد .
بعضى نقل كرده اند : دجله بغداد طغيان كرد و قبر كلينى عليه الرّحمه را كه نزديك جسر بود خراب نمود . چون نظر كردند بدنش را صحيح يافتند اگر چه بر عناد سنيان افزود اما چاره نداشتند از آنچه آشكارا شده بود كتمان نمايند ، تاكنون ساكتند و اگر قدرتى مى داشتند قبّه اى بر آن مضجع شريف نمى گذاردند .
خلاصه حضرت صادق عليه السلام در حق چهار نفر فرمودند : « احياء و اموات ايشان براى من خوب است » ۱ مى توان گفت و جز آن نيست : وجود علماء براى اسلام در زمانى كه زنده اند باعث زندگى دلهاى اسلاميان ، مزار و مقابرشان در ممات هم موجب بركات و فيوضات نامتناهى الهى است .
صدوق عليه الرحمة اگر چه در بلده قم ـ صانها اللّه عن التصّادم ـ متولد گرديد ليكن توطّن وى در رى است و خود را از ايشان مى خواند ، و اهل رى را مى خواست و استرشاد و استفاضه اهل رى هم از وى بود ، و در احوال صدوق طاب ثراه مى نويسند : وهو نزيل الرّى ومات به ۲ .
و خوابى كه از مرحوم صدوق در باب كتاب « غيبت » عرض كردم معلوم است كمال ميل در توقف رى داشته است و موطن و مستقر خود مى دانسته است . پس سكنه طهران زمان زيارت كردن حضرت عبدالعظيم عليه السلام به فاتحه از دور قناعت ننمايند بلكه به مزار آن مرحوم رفته كه معنى زيارت موتى حاضر شدن در كنار قبورشان است ، و البته مزور از قدوم زائر فرحناك مى شود .
سيّم : اين مزور كه فخر الشيعه وزخر الشريعه است و ترويج احكام سيّد انام عليه السلام بلكه اين دين متين از ايشان است كه ماها متديّن هستيم و از بركات قبر شريف وى و زيارت حضور اين مزور آفات و عاهات از اين حدود البته رفع مى شود ، پس بر مزار اين بزرگوار