281
روح و ريحان ج4

خير الانوار شد .
بعضى نقل كرده اند : دجله بغداد طغيان كرد و قبر كلينى عليه الرّحمه را كه نزديك جسر بود خراب نمود . چون نظر كردند بدنش را صحيح يافتند اگر چه بر عناد سنيان افزود اما چاره نداشتند از آنچه آشكارا شده بود كتمان نمايند ، تاكنون ساكتند و اگر قدرتى مى داشتند قبّه اى بر آن مضجع شريف نمى گذاردند .
خلاصه حضرت صادق عليه السلام در حق چهار نفر فرمودند : « احياء و اموات ايشان براى من خوب است » ۱ مى توان گفت و جز آن نيست : وجود علماء براى اسلام در زمانى كه زنده اند باعث زندگى دلهاى اسلاميان ، مزار و مقابرشان در ممات هم موجب بركات و فيوضات نامتناهى الهى است .
صدوق عليه الرحمة اگر چه در بلده قم ـ صانها اللّه عن التصّادم ـ متولد گرديد ليكن توطّن وى در رى است و خود را از ايشان مى خواند ، و اهل رى را مى خواست و استرشاد و استفاضه اهل رى هم از وى بود ، و در احوال صدوق طاب ثراه مى نويسند : وهو نزيل الرّى ومات به ۲ .
و خوابى كه از مرحوم صدوق در باب كتاب « غيبت » عرض كردم معلوم است كمال ميل در توقف رى داشته است و موطن و مستقر خود مى دانسته است . پس سكنه طهران زمان زيارت كردن حضرت عبدالعظيم عليه السلام به فاتحه از دور قناعت ننمايند بلكه به مزار آن مرحوم رفته كه معنى زيارت موتى حاضر شدن در كنار قبورشان است ، و البته مزور از قدوم زائر فرحناك مى شود .
سيّم : اين مزور كه فخر الشيعه وزخر الشريعه است و ترويج احكام سيّد انام عليه السلام بلكه اين دين متين از ايشان است كه ماها متديّن هستيم و از بركات قبر شريف وى و زيارت حضور اين مزور آفات و عاهات از اين حدود البته رفع مى شود ، پس بر مزار اين بزرگوار

1.كذا ، عبارت حديث كه بتازگى گذشت چنين بود : « وهم احبّ الناس إلىَّ احياءً وأمواتاً » .

2.بنگريد مقدمه الهداية ، شيخ صدوق ، نيز ذريعه ۱/۶۷ در توضيح « ابطال الاختيار » .


روح و ريحان ج4
280

ايشان پوسيده نشود .

در نبش قبر مرحوم كلينى در بغداد به تحريك جمعى از اهل عناد

چنانكه در حق محمد بن يعقوب كلينى بين عامه و خاصه اين مطلب محقق است ۱ و در اغلب رجال از شيخ طوسى و علاّمه و سيّد ابن طاوس رضوان اللّه عليهم تصريح شده است كه : اين شيخ جليل در بغداد بعد از اينكه وفات يافت ، محمد بن جعفر حسنى ابو قيراط بر او نماز كرد و به باب الكوفه مدفون شد در محلّى كه صراط الطائى ۲ مى گفتند ۳ .
و ابن عبدون گفت : مزار معروف وى حالا در باب الجسر است ، در او قبّه عظيمه برپا شده است . بعضى از واليهاى بغداد وقتى كه آن قبّه را ديد ، پرسيد : كيست ؟ گفتند : يكى از علماء شيعه است . حكم كرد آن را خراب كنند . چون خراب كردند مرحوم كلينى را با شخصى كه از وى كوچكتر بود يافتند ، ظاهراً فرزند وى بوده است با كفن تازه . پس امر كرد قبّه اى ساختند و مزارى شد در نزد سنّيان .
و بعضى نقل كرده اند : چون ولات و قضات بغداد اقبال شيعيان و دوستان را به مشهد شريف موسى بن جعفر عليه السلام مشاهده كردند گفتند قبر وى را نبش مى نمائيم ، اگر در ميان قبر است كماكان مردمان به زيارت وى مشرف شوند و اگر نه احدى مأذون نيست .
پس كسى گفت : مردى از علماء شيعه كه از اقطاب و مشاهير ايشان است در بغداد مدفون است و اسم وى محمد بن يعقوب ، خوب است قبر وى را براى عبرت شيعه بشكافيم بعد به قبر مطهّر وى بپردازيم .
چون قبر كلينى را شكافتند به هيئت اوّليّه يافتند . پس امر به تعظيم و توقير آن مزار

1.بنگريد به : مقدمه كافى ۱/۴۰ ـ ۴۱ .

2.در چاپ سنگى : الكائى .

3.رجال النجاشى : ۳۷۷ ش ۱۰۲۶ ، نيز بنگريد به : نقد الرجال ۴/۳۵۲ ـ ۳۵۴ .

  • نام منبع :
    روح و ريحان ج4
    سایر پدیدآورندگان :
    حسيني اشكوري، سيد صادق
    تعداد جلد :
    4
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 152300
صفحه از 400
پرینت  ارسال به