و در همان قبر محفور بحمداللّه مستور شد .
و اكنون اين مبتلاى مهجور به وجود اين دو برادر عزيز كه به مثابه يمين و شمال منند مسرورم ، اميدوارم به داغ اين دو بزرگوار مبتلا نشوم .
عجب دارم از غفلت خويشتنندارد كسى ياد اين۱زيستن
فيه لطف و لطافة ۲
در تعريف و توصيف آب و هواء ايران و بلده ناصره طهران است
بدان مملكت ايران در عذوبت ماء و لطافت هواء از تمام ممالك روى زمين اشرف و اعدل است ، و هيچ يك از بلاد ارضيّه و ديار حسيّه بهتر از وى نيست .
بناءً على هذا بواسطه شرافت محل و مكان و تأثيرات هوائيه و تربيتهاى سماويه سكنه و اهل آن بايد حالةً و خِلقةً و خُلفاً ، اشرف والطَف واقوى بوده باشند ، و صدق اين دعوى به حكومت حكماء و اولو الابصار واضح و ظاهر است .
و آنچه از متون تواريخ ناصريّه مؤبد فهميده شده است حدود مملكت ايران زمين بدين سان مساحت داشته : حدّ شرقى به ولايت سند و كابل ، و حد غربى به ولايت شام ، و حدّ شمالى به حدود روس ، و حد جنوبى به بيابان نجد ، و طول آن هزار و شصت و دو فرسنگ ، و عرض آن ششصد و پنجاه و هشت فرسنگ ، و ماليات آن در زمان خسرو پرويز هشتصد كرور و بيست و نه هزار دينار طلاى سرخ بود .
و اهل تاريخ گفته اند : ايران اسم هوشنگ است از سلاطين پيشداديان كه بعد از كيومرث سلطنت كرد و فارس نام پسر اوست كه زبان فارسى را نسبت به او مى دهند ،