305
روح و ريحان ج4

و چهار طبقه در ايران سلطنت كردند :
اول : پيشداديان .
دوم : كيان .
سوم : ملوك الطوايف .
چهارم : ساسانيان كه اكاسره اند .
و اوّل ايشان كيومرث ـ به ثاء مثلثه يا تاء نقطه دار ـ است چنانكه گفته اند :

تحسين خديوى كه كشور گشودسر تاجداران كيومرث بود
و كيومرث لفظى است سريانى يعنى : زنده ۱ .
خلاصه شصت و هشت نفر از اين طبقات اربعه در ممالك ايران حكمران شدند ، و در بلاد عجم نگاهبان تا زمان يزدجرد بن پروزير .
و هميشه اين مملكت عليّه محسود تمام ملل و دول بوده است ، و هر ذى لسانى از وصف نعماء وى قاصر و عاجز .
قطع نظر از استحسانات عقليه شواهد خارجه جهت امتياز اين مملكت از جهت حسن حالت اهل ايران و خاك بى مثل و نشان آن و فضيلت و مزيّتش بر بلاد ديگر آنچه داعى فهميده است اجمالاً شرح مى دهد :
حضرت نوح كه ملقب به آدم ثانى و مكنى به ابوالانبياء است بعد از خروج از كشتى و بناء سوق الثمانين بنا بر وحى آسمانى زمين را بر اولاد خود قسمت فرمود ، و آن وقت از هشتاد نفرى كه خدمش بودند سه نفر از فرزندانش باقى ماندند : يكى سام نبى عليه السلام ، و يكى

1.درباره كيومرث اختلافاتى وجود دارد ، در بحار الانوار ۵۷/۲۶۶ آمده كه : مجوس در مورد اولين مخلوق اعتقادى به آدم و نوح و سام و حام و يافث ندارند ، بلكه اولين مخلوق را كيومرث مى دانند و لقب او كوهشاه بوده يعنى مالك كوه ، و خود كيومرث نيز در كوه زندگى مى كرده ، برخى نيز كيومرث را گِلشاه مى نامند يعنى پادشاه گِل و خاك ، چون در آن هنگام بشرى نبوده تا كيومرث مالك آنها باشد . و بنا بر تفسير بعضى كيومرث يعنى « حى ناطق ميت » . . الى آخره ، فراجع . نيز : بحار الانوار ۵۷/۲۶۷ .


روح و ريحان ج4
304

و در همان قبر محفور بحمداللّه مستور شد .
و اكنون اين مبتلاى مهجور به وجود اين دو برادر عزيز كه به مثابه يمين و شمال منند مسرورم ، اميدوارم به داغ اين دو بزرگوار مبتلا نشوم .

عجب دارم از غفلت خويشتنندارد كسى ياد اين۱زيستن

فيه لطف و لطافة ۲

در تعريف و توصيف آب و هواء ايران و بلده ناصره طهران است

بدان مملكت ايران در عذوبت ماء و لطافت هواء از تمام ممالك روى زمين اشرف و اعدل است ، و هيچ يك از بلاد ارضيّه و ديار حسيّه بهتر از وى نيست .
بناءً على هذا بواسطه شرافت محل و مكان و تأثيرات هوائيه و تربيتهاى سماويه سكنه و اهل آن بايد حالةً و خِلقةً و خُلفاً ، اشرف والطَف واقوى بوده باشند ، و صدق اين دعوى به حكومت حكماء و اولو الابصار واضح و ظاهر است .
و آنچه از متون تواريخ ناصريّه مؤبد فهميده شده است حدود مملكت ايران زمين بدين سان مساحت داشته : حدّ شرقى به ولايت سند و كابل ، و حد غربى به ولايت شام ، و حدّ شمالى به حدود روس ، و حد جنوبى به بيابان نجد ، و طول آن هزار و شصت و دو فرسنگ ، و عرض آن ششصد و پنجاه و هشت فرسنگ ، و ماليات آن در زمان خسرو پرويز هشتصد كرور و بيست و نه هزار دينار طلاى سرخ بود .
و اهل تاريخ گفته اند : ايران اسم هوشنگ است از سلاطين پيشداديان كه بعد از كيومرث سلطنت كرد و فارس نام پسر اوست كه زبان فارسى را نسبت به او مى دهند ،

1.« اين » در چاپ سنگى تكرار شده است .

2.در چاپ سنگى : لطلعه . واژه فوق را با توجه به معنا ، و نيز فهرست مندرج در ابتداى كتاب ، ثبت كرديم .

  • نام منبع :
    روح و ريحان ج4
    سایر پدیدآورندگان :
    حسيني اشكوري، سيد صادق
    تعداد جلد :
    4
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 152243
صفحه از 400
پرینت  ارسال به