31
روح و ريحان ج4

در سال هزار و دويست و پنج كه از مكه معظمه مراجعت نمودند در سرّ من رأى واقع شد كه خلاصه آن از اين قرار است :
مردى عثمانى معروف به سيادت و متولى آن آستان عرش نشان بسيار جسور و جرى و در خطابات او را سيد على مى خواندند ليكن با عجم قاطبةً قطع نظر از عداوت مذهبى دشمنى سخت داشت . قرار گذارده بود هر يك از زائرين كه از عجم مى آيند به جهت زيارت كردن امامين عسكريين عليهماالسلاممهرى بر پاى وى زنند و وجهى بدهند تا نشان باشد بين كسانى كه وجه داده اند و نداده اند ، و هر وقت هر يك در روضه مطهره مشرف مى شدند بايد خود يا گماشته امينى از وى بايستد و آن مهر را ببيند اگر بر پاى او هست در وقت رفتن به حرم مأذون است ، والاّ فلا .
از قضاياى اتّفاقيه جوان تاجرى از حدود عجم تازه عروسى كرده بود و عروسش را هم آورده بود . خواست وارد حرم شود با زوجه اش ، آن مرد متولى عثمانى حالت شيطانيه اش به هيجان آمد و ممانعت كرد .
جوان گفت : چه مى خواهى ؟
گفت : مهرى بايد بر پاى تو و زوجه ات بزنم و در ازاء ۱ آن وجهى معلوم است بايد بدهى .
آن جوان گفت : اگر مراد تو وجه است آنچه مى خواهى علاوه مى دهم به شرط اينكه دست تو به پاى عيال من نرسد . هر قدر اصرار كرد فايده نبخشيد ، و آن مرد ناسيّد عثمانى برخاست و عصاء دستش را بر آن زن در حضور شوهرش زد كه به قفا افتاد . آن جوان بسيار افسرده شد ، براى آنكه اين عمل زشت برابر روضه مباركه آن دو بزرگوار در رواق مطهّر بود . پس برگشت با ديده گريان و گفت : مرا به زيارتى كه فضيحه است و هتك عصمت احتياجى نيست ، وروى به مرقدين مطهرين كرده عرض نمود : ما را مى خوانيد به

1.در چاپ سنگى : اذاء .


روح و ريحان ج4
30

خلفاء معصومين وابناء مكرمين آن جناب است كه اگر بر باطل بودند مانند قبور سائرين جور و ظلم و جهل مانند بنى اميه و بنى عباس قبرهاى ايشان مندرس و منطمس مى شد چنانكه دليل ديگر وجود مبارك حكماء و مجتهدين و علماء اعلام كه راسخين در علم بوده اند از زمان غيبت صغرى إلى زماننا به حدّى است كه وصف ايشان با نفوس قدسيه وصفات كليه به زبان نتوان بيان كرد .
پس غرض از بعثت پيغمبران آن بود كه مردم روى ايشان به سوى خدا باشد و خدا پرست شوند و اطاعت از احكام الهيه نمايند تا در آخرت اجر و ثواب برند ، در اين روضه مباركه در اغلب ايام نماز است و قرآن است و استغفار و ندامت از معاصى است و غالب از مردم حالت رقّت و بكاء خاصى دارند كه در هيچ مزارى آن حالت نيست ، همين ثمره بعثت حضرت رسول صلى الله عليه و آله و زحمتهاى حضرت اميرمؤمنان عليه السلام است در اسلام ، و ثمرات ظلمهائى است كه امامان ما از ائمه جور ديدند و كشيدند ، حال بنگر آنها چه شدند و قبور ايشان به چه قسم است و دين الهى يوماً فيوماً روى به كمال است .
و يكى ديگر : بهره هاى آخرت است كه خداوند مرحمت مى نمايد به شماها كه خدّام اين حرم هستيد كه سبب مى شويد در اتقان اين بناء و ترويج اين بقعه و توجه قلوب و استمالت نفوس و اعلاء شعائر اسلام و ثواب بردن عوام و آمرزش ايشان و فيض رساندن به مستعدين و نجات از مهالك دنيويّه و مخاوف اخرويه است .
پس خوب است از براى تنبيه و تذكّر جمعى از اهل هوى كه شرار خلق اللّه هستند سه حكايت بنويسد كه تعلق به مقصد دارد :

حكايت اول : كه مرحوم حاجى ملا احمد نراقى ذكر فرمود و تنبيهى است براى بيننده

مرحوم حاجى ملاّ احمد نراقى در كتاب « خزائن » حكايتى نقل فرموده اند ، و تاريخ آن

  • نام منبع :
    روح و ريحان ج4
    سایر پدیدآورندگان :
    حسيني اشكوري، سيد صادق
    تعداد جلد :
    4
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 152237
صفحه از 400
پرینت  ارسال به