335
روح و ريحان ج4

ايشان پديدار است ، و بستگان اين خانواده وجودش را مغتنم مى دانند و از اين جهت مفاخرت و مباهات دارند .

العاشرة : مرحوم حاجى ملاّ جعفر طهرانى

مرحوم شيخ العلماء والمقدّم على الفقهاء ، المحدّث المتقن ، والمتتبّع المتجرّد ، ذوالفضل القوى ، والصراط السوىّ ، والمروج للمذهب ۱ الجعفرى ، استاد المحققين وعماد المدققين ، كنز الحكمة ومرشد الامة ، الفقيه المعمّر والنبيه الاكبر ، الحاج ملاّ محمد جعفر الطهرانى الرازى المعروف بچاله ميدانى ، بلغه اللّه فى اعلى درجات الآمال والامانى .
اين بزرگوار در اين شهر مشهور به فضل و اجتهاد و اعلى مرتبه تقوا و سداد بود ، بلكه جمعى را در تقليد مسائل دينيّه و احكام فرعيّه شرعيّه از رساله عمليه آن مرحوم مُجِدّ و معتقد يافتم . گويا زبان حال هر يك بدين مصرع مترنم است :
تجعفرتُ باسم اللّه واللّه اكبر ۲
و مرحمت مكان حاجى ميرزا مسيح ـ طاب ثراه ـ نهايت وثوق و اعتماد به نحو عموم و اطلاق به اجتهاد ايشان داشت ، و از اين جهت به مصاهرت مرحوم حاجى مفتخر و سرافراز گرديد ، و از صبيّه مرضيه آن مرحوم بنات و بنين چند به عرصه شهود آمدند .
و گويا از عمر آن مرحوم هشتاد سال بيش نگذشت اگر چه بعضى زياده از اين گمان كرده اند .
و امامت و اقامت جماعت و حوزه تدريس و نصيحت ايشان در مسجد كوچك محاذات خانه ملكى بود ، چون اين دولت يوماً فيوماً در مقام تربيت و اصلاح نفوس در ترويج آثار

1.در چاپ سنگى : المذهب .

2.شعر معروف سيد اسماعيل بن محمد حميرى كه قبلاً نيز گذشت ، و منابعى ذكر شد .


روح و ريحان ج4
334

ازدحام عام و هجوم خواص و عوام گرديد كه مسجد به آن اتّساع بر اهل جماعت تنگ شد . ناچار مقدّمه محراب را وسعت دادند . هر سال كه مى گذشت محضر جماعت ايشان افزون مى شد و بر ارادت اهل بلد مى افزود ، و از شدّت تقوى و اعراض از آلايش دنيا خود را دخيل در امور و محاكمات و عرفيه نمى فرمود ، عزلت و خلوت را خوشتر از صحبت و معاشرت با مردم داشت ، و اعيان دولت ابد مدت هم كمال اخلاص به حضرت وى داشتند .
عاقبت در ماه شوال سال يك هزار و دويست و نود و چهار به رحمت حضرت احديّت واصل گرديد ، و جنازه ايشان را به عتبات نقل كردند .
و عمر شريف ايشان از پنجاه گذشت و به شصت نرسيد .

المرء ما دام حيّاً يستهان بهويعظم الرزء فيه حين يفتقد
خوب است اين چند بيت در رثاء ايشان هم نوشته شود :

اقم مأتماً للمجد قد ذهب المجدوحلّ بقلبى السوء۱والحزن والوجد
وبانت عن الدّنيا المحاسن كلّهاوحال بها لون الضحى فهو مسودّ
وسائلة ما الخطب راعك وقعه۲وكادت له الشمّ الشوامخ تنهدّ
وما للبحار الزاخرات تلاطمتوامواجها ايدٍ وساحلها خدّ
فقلت نعى النّاعى الينا ( محمّداً )فذاب اسىً من نعيه الحجر الصّلد۳
و بحمد اللّه تعالى امامت مسجد جامع به جاى آن مرحوم فرزند ارجمند ايشان جناب مستطاب ، نتيجه العلماء وقدوة الفضلاء ، الفطن الزكى الاتقى ، الشيخ محمّد جعفر ـ اطال اللّه بقاه و ادام اللّه علوه و نعماه ـ نيابت مى نمايند ، و همان آثار بزرگى پدر بزرگوار از ناصيه

1.در امل الآمل : وجدّ بقلب السود .

2.در چاپ سنگى : داعك وقعة .

3.اين اشعار را صاحب امل الآمل در رثاى شيخ محمد بن على بن احمد حرفوشى حريرى عاملى سروده است . بنگريد به : امل الآمل ۱/۱۶۳ ش ۱۶۷ ، الغدير ۱۱/۲۸۸ .

تعداد بازدید : 152656
صفحه از 400
پرینت  ارسال به