383
روح و ريحان ج4

تمّت بعون اللّه وحوله

بعد از ستايش خداوند مهربان و ثناى خاتم پيغمبران و درود نامعدود بر روان پاك جناب اميرمؤمنان و يكان يكان از فرزندان ايشان سيّما اين امامزاده جليل الشأن ـ عليه و عليهم شرائف التحيات من اللّه الملك المنّان ـ زحمت افزا مى شود :
در زمان اشتغال داعى به جمع اين اوراق بر حسب اتفاق خدمت ذى بهجت سر كار عظمت مدار مؤتمن السّلطان آقاى ميرزا على اصغر خان صاحب جمع فرزند ارجمند جناب جلالتمآب امين السّلطان ـ دام اقبالهما العالى ـ رسيدم و آنچه از اجزاء اين كتاب چاپ شده بود به نظر ايشان رسانيدم . پس از مدتى مديد كه از وضع و اسلوب آن آگاه شدند فرمودند : مناسب مى دانم تمام املاك و اعيان موقوفه با ارباح و منافع مأخوذه و مصارفى كه هر سال به اين آستان عرش بنيان از كليّات و جزئيات مى شود در اين كتاب يادداشت كنيد كه كسى بعد از اين نتواند خللى بر مملّكات و موقوفات مفصّله وارد بياورد .
اين بيان چون حاكى بر بى غرضى و بى طمعى و مواظبت در حفظ اعيان موقوفه و ايصال وظايف و رواتب به موظّفين و خدّام بود بر داعى و هر آنكس كه شنيد اثر كرده مستحسن آمد ، همانا از كمال هوش و وفور دانش و جوهر ادارك و نيكوئى رأى و درستى روش و راستى كردار ايشان حظى روحانى و لذّتى نفسانى بردم .
پس از معاشرت تامّه ايشان را از ابناء زمان يگانه و فريد و بين الاقران مسلّم و وحيد يافتم .
الحق چقدر صاحب بينش و جامع هر دانش است كه گويا سالها در اصابه معانى و ابانه مبانى با مردان كهن و مردمان كافى محاوره و محاضره كرده است ، و با هر يك به صيرت خوش و سريرت دلكش سنجيده و فهميده هر قسمى از اقسام فضل و هنر را به ذلاقت


روح و ريحان ج4
382

قصيده دهم : [ رباعى عربى مؤلف در اتمام كتاب ]

چون داعى در سال هزار و دويست و نود و هفت باز موفّق شده به زيارت بيت اللّه الحرام مشرف گرديد قدرى از اجزاء اين كتاب چاپ نشده و در عهده تعويق افتاد ، از اين جهت بعضى از تاريخ شروع و ختم آن مختلف نقل شد تا در اين وقت بحمد اللّه تعالى انجام گرفته تاريخ ختم كتاب را تماماً با اعتذار بسيار به اين دو بيت زحمت مى دهد :

من صنّف استهدفْ على ما قالاالسنة الناس له ينالا
هذا الكتاب ناقص لا زالاان كنت قد أرّختة كمالا
(1298)

تعداد بازدید : 152457
صفحه از 400
پرینت  ارسال به