43
روح و ريحان ج4

حكايت غريبه در عقوبت به آنانى كه بى احترامى به بستى حضرت شاه ولايت كردند

چنانكه در كتاب « دار السلام » كه سابقاً ذكر شد از مرحوم ملا محمّد گيلانى نقل كرده اند كه : در سال هزار و يكصد و پانزده اصغر نامى از دست حاكم نجف التجا به روضه مقدسه علويّه آورد و خود را به ضريح چسبانيد و عرض كرد : أنا دخيلك يا على !
گماشتگان حاكم آمدند و او را به عنف در شب كشيدند و بردند و حبس نمودند تا فردا او را شكنجه و آزار نمايند . اما حاكم در خواب ديد حضرت امير عليه السلام حربه در دست دارد و اشاره به وى مى كند و مى فرمايد : چرا دخيل مرا به عنف كشيدى ؟ و آن شخص هم در خواب ديد حضرت شاه ولايت فرمود : غم مخور فردا نجات مى يابى .
چون حاكم برخاست وى را طلبيد و خلعت داد و مرخص نمود .
و نظير اين مطلب [ را ] مرحوم آخوند ملا كاظم هزارجريبى در كتاب « تحفة المجاور » ۱ از مرحوم استاد اكبر ، آقا محمد باقر بهبهانى نقل كردند كه خود شنيدم از ايشان كه فرمودند : در خواب خدمت جناب سيدالشهداء عليه السلام مشرف شدم ، عرض كردم : هر كس كه در جوار شما مدفون شود آيا از وى سؤال مى نمايند ؟ در جواب فرمود : چگونه جرئت مى كنند ملائكه سؤال كنند ؟ !
پس اين روضات عاليات بست الهى است براى اَحياء و اموات ، خلاف احترام كردن خلاف رضاى حق است ، و برحسب ظاهر و حكومت عقل واضح است : اگر مرد دنىّ لئيمى از آحاد ناس به در خانه اى رود و به صاحب خانه ملتجى شود البته صاحب آن خانه در هر طبقه اى از آحاد ناس بوده باشد در مقام دفع اذيت و قضاء حاجت اوست ، و اگر مردى را از خانه يكى از اجزاء ابناء زمان از اعيان ملت و دولت چهار نفر بكشند اهل عرف

1.اين كتاب را در ذريعه ۳/۴۶۵ ، ش ۱۷۰۲ تحفة المجاورين ناميده و مؤلف آن را مولى محمد كاظم بن محمد شفيع هزار جريبى حائرى ، شاگرد وحيد بهبهانى ، خوانده است .


روح و ريحان ج4
42

بنظر مى رسد شايد مظلومى متّهم شده باشد و بدون جهت مورد مؤاخذه گردد ، و چون خود را بدان آستان آورد و متحصّن شد بعد از مرور ايام قليله خلاف آنچه منظور شده بود معلوم شود ، پس يك قسم از احياء نفوس همين است .
پس آنچه شبهات و اتّهاماتى كه در دنيا مى شود و صاحبان قدرت عجله در انتقام مى نمايند عاقبت آن ندامت است و پشيمانى .
و آنكه اموالش تمام شد و در مصرف خير خرج كرد و به آن آستان ملتجى گرديد عاقبت آن توسعه و بركت است ، و توقف چند روزه در آن آستان شايد باعث علم و اطلاع طلبكاران بر صلاح امور وى شود و در مقام اصلاح بر آيند ، و يك قسم از احياء نفوس نيز همين است .
و همچنين كسى كه قتل خطا نمود و در آن زاويه بست نشسته منزوى شد شايد اولياء مقتول به جهات و نيّات خيريه از وى بگذرند از ديه دادن و امثال آن ، و احياء نفوس نيز همين است .
خلاصه اطاله لسان و كلام بيش از اين نبايد كرد سيما در حسيّات واضحه ، مراد آن است : هر كس در بست رزين متين احكام شرعيه محمديه هميشه مقيم و معتكف گرديد هيچ وقت در خطر نيست و ضررى به وى نمى رسد ، و در هر كجا هست همان بست است ، اما هر كسى كه خائن است خائف است ، و در هر كجا هست همه چيز وى در معرض خطر و خطاست ، پس هر كس متدين است در عالم و در هر حالت ، مصون و مأمون است ، و كفّارات اداء حقوق مردمان همان اداء حقوق است كه بست واقعى همان ، و امان و آسودگى نيز در آن است .
اما واى بر كسانى كه در مقام هتك حرمت اين امامزاده لازم التعظيم برآيند ، و هر قسم از اشخاص كه بست نشسته اند بخواهند به ظلم و جور بكشند و ببرند ، و على رؤوس الاشهاد با حكم الهى و اوامر حضرت پادشاهى بخواهند معارضه و مخاصمه نمايند البته مورد سخط و قهر و عقوبت در دنيا و آخرت مى شود .

  • نام منبع :
    روح و ريحان ج4
    سایر پدیدآورندگان :
    حسيني اشكوري، سيد صادق
    تعداد جلد :
    4
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 152745
صفحه از 400
پرینت  ارسال به