و اين فقره اشاره به آن است كه مردگان بايد تأسّى به وى كنند ، و بقيع كه اول مغرس نخلات بود حضرت ختمى مرتبت مقرر فرمود آن نخلات را قطع كردند ، و عثمان را در محل معروف به روحا دفن كردند و روحا همان قبر عثمان بن مظعون است .
و بعضى از اهل سنت نوشته اند : چون رسول خدا فارغ شد از دفن عثمان سنگى زياد آمد ، فرمودند در بالاى سر يا نزديك پاى نصب كردند . چون مروان بن حكم والى مدينه منوره شد روزى عبور او به موضع قبر عثمان افتاد ، حكم كرد آن سنگ را برداشتند و بدور انداختند و گفت : نمى خواهم بر قبر عثمان بن مظعون علامتى باشد كه از سايرين ممتاز گردد .
بنو اميه او را ملامت كردند و گفتند : بد كردى سنگى كه پيغمبر خدا به دست خود گرفت در آنجا نهاد برداشتى . گفت : اكنون اين حكم كردم تغيير نتوان داد ۱ .
و روايتى آن است : حكم كرد آن سنگ را بر قبر عثمان بن عفان نصب كردند .
و بعضى گفته اند : براى امتياز حضرت ختمى مآب صلى الله عليه و آله آن سنگ را نصب كرد ، و آن سنگى بود كه هيچ كس نتوانست بردارد . خود حضرت رسالت پناهى صلى الله عليه و آله آستين بالا زده آن را برداشت و نصب نمود و فرمود : « هر يك از اهل بيت مرا در جوار عثمان بن مظعون دفن نمائيد » ۲ چنانكه ابراهيم را دفن نمودند .
و بعضى نقل كرده اند : قبر عثمان بن مظعون مقابل خانه آن بزرگوار بود و هر كه بر آن مى ايستاد نظرش به خانه آن بزرگوار مى افتاد . بعد از دفن ابراهيم هر قبيله در ناحيه اى مقبره اى براى خودشان قرار دادند .
1.اين جريان را نميرى در تاريخ المدينة ۱/۱۰۲ نقل كرده و در حاشيه آن به نقل از وفاء الوفا ۲/۸۵ چاپ مطبعة الآداب و خلاصه اى از آن در عمدة الاخبار : ۱۲۷ منقول است ، نيز بنگريد به : موسوعة التاريخ الاسلامى ، يوسفى ۲/۲۲۱ ـ ۲۲۲ .
2.بنگريد به : الذكرى : ۶۵ ، جامع المقاصد ۱/۴۵۱ ، غنائم الايام ۳/۵۴۹ ، دعائم الاسلام ۱/۲۳۸ ، بحار الانوار ۷۹/۶۹ .