91
روح و ريحان ج4

بن زيد نيز آن وجه را مى فرستاده است ، بعد از پدر بزرگوارش .
و بناء گنبد مطهر حضرت امير عليه السلام را بعد از آن ايشان كاملاً ۱ عضد الدوله ديلمى شد ، و نسب وى بدينگونه : عضدالدوله ابو شجاع فنا خسرو بن ركن الدوله ديلمى بويهى است كه بعد از عمّش در سال سيصد و سى و هشت مشهور گرديد ۲ .
حمداللّه مستوفى گفت : مشهد اميرالمؤمنين على و حسين عليهماالسلام و دار الشفاء بغداد و باروى مدينه و شهرى در قبله شيراز كه آن را سوق الامير خوانند و اكنون مزرعه اى است عضد الدوله نموده .
و عاقبت به صرع درگذشت و به مشهد اميرالمؤمنين عليه السلام مدفون شد و پسرش را در بغداد و فارس قايم مقام كردند ۳ .
و ابن ابى الحديد معتزلى گفته است در احوال عضدالدوله : وكان عظيمَ الهيبة شهماً شجعاً مطاعاً سفّاكاً أحسن السياسة والعدالة ، بلغ ما يدخله فى السنة ثلاث مائة ألف ألف دينار و زيادة ۴ .
و در كتاب « فرحة الغرى » ۵ است : در سنه سيصد و هفتاد و يك در ماه جمادى الاول به

1.دو كلمه در چاپ سنگى خوانا نيست .

2.بنگريد به : تاريخ گزيده ، حمد اللّه مستوفى ( چاپ امير كبير ، به اهتمام دكتر عبدالحسين نوائى ) : ۴۱۳ ـ ۴۱۶ . وى مى گويد : مدت سى و چهار سال در پادشاهى بماند . مانند او هيچ پادشاه در ديالمه نبود و او خلاصه آن دولت و زبده آن قوم بود . او را آثار عظيم باقى است . در ذكر مآثر او مجلدات پرداخته اند كه اين مختصر احتمال آن نكند ، نيز رجوع كنيد به : مجالس المؤمنين ۲/۳۲۷ ـ ۳۲۹ .

3.تاريخ گزيده : ۴۱۵ ـ ۴۱۶ .

4.عبارت منقول در شرح وى بر نهج البلاغه يافت نشد . ابن ابى الحديد در جاى ديگرى ( شرح نهج البلاغه ۲۰/۴۱ ) مى گويد : وصف رجل عضد الدولة بن بويه فقال : لو رأيته لرأيت رجلاً له وجه فيه ألف عين وفم فيه ألف لسان وصدر فيه ألف قلب !

5.فرحة الغرى : ۱۵۵ ح ۹۵ .


روح و ريحان ج4
90

طالب عليه السلام است ، و اين محمد بن زيد همان است كه در نزديك استرآباد براى تسخير خراسان جنگ كرده و به درجه شهادت رسيد ، آن گاه پسر محمد بن زيد را كه موسوم به زيد بود اسير نمودند به بخارا بردند و قريب دو سال مقيد بود ، و پس از آن خلاص شد ، و نزد اسماعيل بن احمد سامانى سرخسى مقرر گرديد ، و مكتفى باللّه هر چند زيد بن محمد بن زيد را خواست نداد و يكى از اعيان دخترش خويه ۱ نام را به زيد داد ، و سادات [رفيع] ۲ الدرجات شيراز نسب را به وى مى رسانند .
و اين چند بيت از اشعار زيد است :

ولقد تقول عصابة ملعونةغوغا ماخلقوا۳لغير جهنم
ومن لم يسبّ۴بنى النبى محمدويرى قتالهم۵فليس بمسلم
عجباً لأمة جدنا يجفوننا۶ويجيرنا۷منهم رجال الديلم۸
و معلوم [ است ] از عبارات صاحب « عوالم » ۹ و « بعد ذلك زيد » بن ۱۰ زيد بن محمد

1.عبارت مجالس چنين است : و حمويه كه از اعيان ملك بود دختر خود را بدو داد .

2.زياده از مجالس است .

3.در چاپ سنگى : فاخلقوا .

4.در چاپ سنگى : ينسب .

5.در چاپ سنگى : فتا لهم .

6.در چاپ سنگى : محقونا .

7.در چاپ سنگى : يحيرنا .

8.مجالس المؤمنين ۲/۳۱۹ .

9.در چاپ سنگى : معالم .

10.كذا ، شايد بجاى « بن » كلمه « پس » يا « اين » بوده . يعنى از عبارت صاحب عوالم كه فرموده « بعد ذلك زيد » معلوم مى شود كه پس از محمد بن زيد ، فرزندش زيد نيز آن وجه را مى فرستاده است . ولى در مقام ظاهراً اشتباهى رخ داده ، و عبارت صاحب عوالم كه از مناقب ابن شهر آشوب نقل كرده و در بحار نيز مندرج است « و بعد ذلك زيد فيه » مى باشد ، و البته « فيه » در چاپ سنگى نيامده و ما آن را از منابع مذكور اضافه كرديم و « زيد » مانند « قيلَ » فعل مجهول است از ماده « زاد ـ يزيد » ، يعنى محمد بن زيد بن يحيى دستور به بنيان آن داده و پس از وى در آن بناء اضافاتى صورت پذيرفت . بنا بر اين اصلاً عبارت در مورد فرزند محمد بن زيد گفتگويى ندارد و معلوم نيست محمد فرزندى زيد نام داشته است .

  • نام منبع :
    روح و ريحان ج4
    سایر پدیدآورندگان :
    حسيني اشكوري، سيد صادق
    تعداد جلد :
    4
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 152360
صفحه از 400
پرینت  ارسال به