مى خواستند تحقير كنند. در زمان قاجاريه اينجا را تبديل كرده بودند به يك جايى مثل زباله دان، در زمان پهلوى هم درست همان كار شد. همان كار را انجام دادند. فاضلاب تهران به اينجا مى آمد و كارخانه هاى چرم سازى دباغى و اينهايى كه آدم از ميدان شوش به اين طرف مى آمد تا به اين پايان مى بايست دماغ مان را ببنديم تا آن تعفن و بويى كه اينها داشت اذيتمان نكند. اين كارخانه سيمان در كنار همين جا، من يك مدتى در اين منطقه مى آمدم، چون خواهرم اينجا بود، البته قبل از انقلاب مى آمدم، طلبگى بود، منبر مى رفتم آنجا، صبح كه پا مى شديم، رختخواب و همه چيز يك قشرى از خاك سيمان و دود گرفته بود، به اين حدى بود كه همه چيز اينجا را آلوده كرده بودند.
در اين منطقه، كارخانه هاى سنگبرى ـ صنايع مزاحم ـ صنايع ضد محيط زيست همه چيز را آورده بودند از تهران و اطراف شهر به اينجا، براى اينكه اينجا را تحقير كنند. آنها هم نگران بودند از تاريخ سازى اين منطقه، و لذا شهر رى و مردم شهر رى مظلومند توى تاريخ جديد و شايد هم قديم هم همينطور بوده. اين كه بارها خراب شده اگر بتوانيم مثل آنچه كه الآن گفتيم بررسى كنيم شايد بتوانيم از اين زاويه ها پيدا بكنيم.
به هر حال حالا ما هستيم و اين شخصيت عظيم، و سرمايه مكتب اهل بيت در اينجا، و اين وديعه الهى كه اين جا آرميده، و اين شهر رى تاريخى كه از قديم هم تقدس داشته ـ حتى در زمان ساسانيان، مركز مقدس زرتشتيان و مغان بوده ـ و اين موقعيت و شرايطى كه دارد. و تهران كه الآن پايتخت انقلاب اسلامى در همه دنيا است با اينجا ارتباط دارد. ما بايد يك حساب ويژه اى روى شاه عبدالعظيم باز كنيم.
الحمدللّه حركتى كه جناب آقاى رى شهرى و دوستانشان اينجا كردند و دارند اين پايگاه را آماده مى كنند براى برنامه هاى درازمدت و خوب، قابل توجه است.