و امام عسكرى عليهم السلام، و بيشترين روايتش از امام هادى عليه السلام است. اين سه امام را قطعاً روزگارش را درك كرده. و اما حضرت رضا را درك كرده؟ قابليت درك هست امكانش هست، اگر تولدش را حداقل 180ق بگيريم ـ در حالى كه ممكن است زودتر باشد ـ و آقا امام رضا در 203ق فوت كرده، 23 سال از عصر امام را درك كرده؛ ولى آيا اين امكان به حد وقوع رسيده؟ دليلى برايش نيست.
معلوم نيست در كجا زندگى مى كرده كه دسترسى به امام هشتم نداشته، و روايت هم اگر باشد يك روايت است كه آن هم مشكوك است.
حال ببينيم مقام و موقعيت ايشان نزد ائمه اهل بيت چه بوده؟
ما اگر بخواهيم يك شخصيتى را بشناسيم، يكى از طرق نص امام است. ما اگر بخواهيم اين شخصيت را بشناسيم كلمات ائمه اهل بيت عليهم السلام در حق اين فرد بهترين معرّف است كه برخى را تذكر دادند، برخى ديگر را من عرض مى كنم.
خيلى عجيب است و براى ما درس است مردى كه در حدود 60 سال از عمرش گذشته است در سامرا خدمت امام هادى عليه السلام مى رسد عقايدش را بر امام عصرش عرضه مى كند. اگر دوران جوانى باشد مسأله اى است، ولى مردى كه اين همه عمر كرده، ائمه عليهم السلام را درك كرده، اهل روايت بوده، عقايد خود را در آخر عمر ـ تقريباً ـ عرضه مى كند، هم براى ما درس است و هم براى ما عبرت!
شايد غرض از اين عرضه كردن اين بود كه اين عبارات و جمله ها جمع بشود و عقيده شيعه در قرن دوم روشن بشود كه عقيده شيعه در قرن دوم اين بوده است و تا آخر تاريخ مدرك باشد كه عقيده شيعه در قرن دوم و اواسط قرن سوم همين بوده و الان هم همين است نه كم نه زياد.
اتفاقاً قبلاً خود اين كار را آقا على بن موسى الرضا عليه السلام انجام داده عقايد شيعه را در يك رساله مختصرى نوشته براى مأمون تا در طول زمان بماند و روشن شود كه عقايد شيعه در طول زمان تكامل نيافته.