الحسنى و اقْراْهُ منّى السلام.
عبدالعظيم حسنى تنها اگر راوى بود نمى تواند به پرسش ها پاسخ بدهد پيداست كه داراى ملكه اجتهاد بوده و مى توانست حوادث نوظهور را پاسخ بگويد اين هم مطلب دوم ما.
مطلب سوم: مشايخ، خدا رحمت كند مرحوم آيه اللّه بروجردى استاد بزرگ ما، يك راهى را باز كرد براى شناخت رواة، راه اجتهادى، راهى كه مرحوم نجاشى و شيخ دارند راه نقل است. ايشان آمد رجال را از آن حالت تقليدى در صحنه اجتهاد نهاد كه ما بتوانيم در علم رجال مجتهد باشيم. يكى از طرق شناخت راوى، تعداد مشايخ و تعداد رواة و تعداد حديث است كه حاكى از اين است كه اين راوى به اصطلاح چند مرده حلاّج است.
يك موقع يك مرد جمّال است، فقط كارش مسافرت است خدمت آقا امام كاظم مى رسد همه مسائل جناب جمّال راجع به مسافرت است؛ اما ديگر در حدود و ديات روايتى از خود ندارد، مشكل حرفه اى دارد.
امّا اگر ديديم يك نفر من الطهارة الى الديات داراى روايت مى باشد، و مشايخ و تلاميذ بسيار دارد كه بعضى از اينها شخصيت هاى والامقامى هستند مانند: هشام بن حكم يا ابن ابى عمير ؛ اين مى رساند كه در عرصه حديث استاد بلامنازع بوده، و جناب عبدالعظيم چنين است .
البته چون حياتش حيات مخفيانه و تا حدّى پنهانى بوده مورخين يا محدثين موفق نشدند بيش از اين مشايخ و رواة براى او ذكر كنند.
و اما در ميان تلاميذش سهل بن زياد آدمى 255 فوت كرده است، و از تلاميذ مهمش احمد بن ابى عبداللّه بن محمد بن خالد بن برقى متوفاى 274 مؤلف كتاب المحاسن است كه از يادگارهاى قرن سوم مى باشد.
اما مسأله فرق مسند با مصنف چيست؟ گاهى مى گويند مصنف، گاهى مى گويند