73
مجموعه مقالات كنگره حضرت عبدالعظيم حسني(ع) ج4

آن علم كه ظرف نمى طلبد، مفاهيم است، اين حقيقت است كه ظرف خاصِّ خودش را مى طلبد. فرمود: اينها عقلوا الدين عقل وعاية و رعاية لا عقل سماعٍ و درايةٍ درايه هم هست سماع هم هست اما اينها جا دادند جان خودشان را، جا دادند جان خودشان را يعنى چى؟ يعنى كارى كه قرآن مى كند اينها مى كنند باز يعنى چى؟ يعنى اگر لو انزلنا هذا القرآن على جبلٍ لرأيته خاشعاً متصدّعاً اينها كسانى هستند كه «بِكُم فَتَح اللّه و بكم يُمْسِك، بكم يُنَزِّلُ الغيث» مى شوند .
خوب اگر لو أنزلنا هذا القرآن على جَبَلٍ او مى تركد، اين نه براى آن است كه الفاظ قرآن آدم را متلاشى مى كند اين به بركت آن انسان كامل است و به بركت باطن قرآن است كه بر كوه آن قدر فشار مى آورد كه تحمل ندارد.
اگر كسى «عَقلوا الدين عقلَ وعايةٍ و رعايةٍ» شد اين هم مى شود «بكم ينزّل الغيث» و «بكم فَتَح اللّه و بكم يمسك السمأ».
يعنى اگر وجود مبارك ولى عصر كه امروز خليفه اللّه اوست، امين اللّه اوست، ولى اللّه اوست، ديگران شاگرد او هستند اين ولىّ و حجّت خدا اگر بخواهد مسأله «بكم يمسك السماء» مشكل جدّى پيدا مى كند.
مرحوم كاشف الغطا يك فقيه عادى نيست، صاحب جواهر مى گويد من به حدّت فكرى او فقيه، نديده ام، او مى گويد: قرآن از امام بالاتر نيست اگر ثقل اكبر است او ثقل اصغر است در قلمرو طبيعت و ناسوت، وگرنه اگر قرآن بالاتر از انسان كامل باشد، يعنى در قرآن حقايقى موجود باشد كه انسان كامل به آنها دسترسى نداشته باشد نتيجه اش افتراق و جدايى قرآن و عترت است در صورتى كه حضرت رسول صلى الله عليه و آله فرمودند: «لَن يفترقا» يعنى جدايى ندارند و تا آنجا كه قرآن هست انسان كامل هم هست اين به استناد اين حديث.


مجموعه مقالات كنگره حضرت عبدالعظيم حسني(ع) ج4
72

است كه به ما فرموده اند قرآن صدر و ساقه اش با هم هماهنگ است، هيچ آيه اى با آيه ديگر ناهماهنگ نيست لو كان من عند غير اللّه لوجدوا فيه اختلافاً كثيراً اول تا آخر قرآن، آخر تا اول قرآن هماهنگ است و اگر گفته شود: «يَنطقُ بعضُه ببعض»، «يُصَدّقُ بعضُه ببعض» براى اينكه همه از يك جا سخن مى گويند، اگر در هويّت اصيل و اصلى ما در تمام مدت زندگى پُرفراز و نشيب ما گاهى يمين، گاهى يسار، گاهى چپ، گاهى راست، گاهى بالا، گاهى پايين نرفتيم، يكسان گفتيم: وَجَّهتُ وجهى لِلَّذى فطر السموات و الأرض، همه شئون ما الهى بود مى فهميم قرآن در جان ما جا گرفته، اين همان است كه گفت: ديدم «كَانَّما اُدْرِجَت النّبوة بينَ جَنبَيه و ليس بنبىٍّ» فرمود اگر كسى اهل قرآن بود به قرآن عمل كرد، اهل عترت بود به دستور عترت عمل كرد، گويا دين در هويّت او راه پيدا كرده است پيغمبر نيست امام نيست، ولى تابع اينهاست. چنين انسانى در درون او گاهى به سود كسى گاهى به زيان كسى بينديشد يا حرف بزند يا بنگارد نيست اين مطلب دوم.
مطلب سوم: آيا يك همچو افرادى در عالم هستند يا نه كه الگوى ما بشوند؟ فرمودند: بله اينها در عالم هستند و اين اهل بيت عليهم السلامهستند.
وجود مبارك حضرت امير عليه السلام ، وقتى اهل بيت را معرفى مى كند گذشته از مقامات علمى مثل: «هَمْ عيش العلم و موت الجهل» مى فرمايد: «و عقلوا الدين عقلَ وعايةٍ و رعايةٍ لا عقل سماعٍ و درايةٍ يعنى لا عقل سماعٍ و درايةٍ فقط. اينها تقابل نيست.
فرمود اين چنين نيست كه اينها حالا مفسر باشند، مروى عنه باشند، فقيه باشند، به همين عقل سماع و درايه اكتفا بكنند اينها معارف قرآن را در جان خويش جا دادند. اگر وجود مبارك حضرت امير عليه السلام فرمود: «اِنّ هذه القلوب اَوْعِيَة فخيرها اَوعيها»، اينها اَوعى اند اينها ظرفند، ظرف آن علم اند

  • نام منبع :
    مجموعه مقالات كنگره حضرت عبدالعظيم حسني(ع) ج4
    تعداد جلد :
    4
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 139763
صفحه از 496
پرینت  ارسال به