نافخ است، اينكه زمان ندارد. ۱
خوب بنابراين اگر چنانچه گفته شد شما خودتان را عرضه كنيد، براى اينكه ما غير از اين علوم حصولى و مفاهيم، يك هويّت اصلى داريم كه هويت اصلى ما و خويشتن ما، امر ذهنى نيست اين عينى است اين همان فطرت ماست همان فَاَلْهَمها فجورَها و تقواها و مانند آن، ما از آن راه به اللّه مان بايد مرتبط بشويم و خودمان را با اين ترازو ارزيابى كنيم. اينكه گفتند: «زِنوا قَبلَ اَن تُوزنوا»، «حاسِبوا أنفسكم قبل أنْ تحاسَبوا» قبل از اينكه شما را وزن كنند خودتان را وزن كنيد، قبل از اينكه اعمالتان را محاسبه كنند و شما را وزن كنند خودتان را وزن كنيد معلوم مى شود ما با آن ميزان ارتباط داريم در آن ميزان، ديگر از علم حصولى سخن به ميان نمى آيد، ماييم و مشهودات درونى ما و راه دل ما كه «قلب مؤمن عرش خداست» ۲ .
مطلب بعدى آن است اين نَفْخى كه فرمود: و نفخت من روحى يعنى يك بار نفخ كرده و تمام شد يا حدوثاً و بقاءاً تابع آن نافخ است؟ اين قرآنى را هم كه فرمود شما تمسّك به ثقلين كنيد ثقل اكبر، ثقل اصغر، اين قرآن ثقل اكبر است حبل اللّه است