تفسير كنيم چرا براى اينكه به ما گفته اند خودتان را بر قرآن عرضه كنيد. خوب اگر ندانيم قرآن چه مى گويد؟ چه را بر چه عرضه كنيم؟، ما بايد ميزان را بسنجيم اوّلاً، وزن را بفهميم ثانياً، تا خودمان را كه موزون و كالائيم در يك كفه بگذاريم، آن وزن را در كفه ديگر با اين شاهين بسنجيم پس همه موظفيم كه خليفه اللّه باشيم اگر خليفه اللّه بوديم ديگر قال اللّه قال اللّه در مى آيد نه قال اللّه و أقول هر دو، حرف اوست. انسان چه قدر بايد مواظب باشد كه از خود چيزى نگويد، بايد دائماً مواظب باشد، خاندان عصمت عليه السلام اين چنين اند، يعنى دائماً مواظبند كه چيزى از خود نگويند.
چرا ما وقتى به وجود مبارك وليّ عصر رسيديم به تك تك حالات او سلام مى كنيم اين براى تبرك است؟ مى گوئيم آن وقت كه پا مى شوى سلام بر تو، آن وقتى كه مى نشينى سلام بر تو، آن وقتى كه نماز مى خوانى سلام بر تو، آن وقتى كه حرف مى زنى سلام بر تو، «و السلام عليك في آناء ليلك و اطراف نهارك».
مگر تو خودت را ساختى؟ تو اگر بگويى: «وجّهت وجهي للذي فطر السموات و الأرض حنيفاً مسلماً، إنّ صلاتي و نسكي و محياي و مماتي...» درست گفته اى. (ولى عصر عجّ اللّه )، ما وقتى به تو مى رسيم مى بينيم جميع شؤون تو خلافت الهى را نشان مى دهد، ما به تك تك حالات تو سلام مى فرستيم.
يك وقت آدم تبرّك مى كند، بله وقتى حرم رفتى در و ديوار را هم مى بوسى، ما هم همين طوريم، اين تبرك است؛ يك وقتى تحقق است نه تبرك، اين را محققان ما هم از ديرباز مى گويند: ما به تك تك حالات اين ذوات مقدس سلام مى فرستيم چون تك تك حالات اينها خلافت الهى است از اين دست جز كار خدايى ساخته نمى شود، اين حديثِ قرب نوافل همين است: «كُنتُ سمعَهُ، كُنت بَصره، كنتُ يَدَه، و ... همين است، حديث قرب نوافل را مرحوم مجلسى رحمه اللهدارد، هم به طريق صحيح نقل شده، هم به طريق حسن نقل شده، هم به طريق موثق نقل شده، هم