81
مجموعه مقالات كنگره حضرت عبدالعظيم حسني(ع) ج4

ايضاً حديث هم يفسّر بعضه بعضاً.
مرحوم صدوق رحمه اللهكه اين را در توحيد نقل مى كند در باب 36 باب ردّ ثنويّه، حديثى را از هشام بن حكم نقل مى كند غالب اين احاديث از هشام بن حكم و هشام بن سالم اند كه اينها متخصصين رشته كلام و حكمت بودند آن بخش هاى ديگر را بزرگان فقهى نقل مى كردند، بخش هاى حكمت و كلام را اين بزرگان نقل مى كردند.
هشام بن حكم مى گويد: آن زنديق آمد خدمت وجود مبارك امام صادق عليه السلام درباره ثنويت و اينها سخن مى گفت وجود مبارك امام صادق عليه السلام مطالبى را فرمود:
ابطال نيست تشبيه نيست.
ابطال نيست يعنى نفى، نيست نمى شود ملحدانه جهان بين بود كه بگوييم اِنْ هي إلاّ حياتنا الدنيا نموت و نحيى اين چنين نيست، حسابى دارد كتابى دارد ما يُهلكنا إلاّ الدهر نيست؛ نه خير، يك مُحْيى هست، يك مميت هست، رازق هست، خالق هست و هو اللّه سبحانه و تعالى، اين معناى ابطال، ـ ابطال نه يعنى ابطال عقل از معرفت، نه يعنى تعطيل عقل كه به شناخت شناسى برگردد، ابطال در اين بخش ناظر به نفى است به شهادت روايت امام صادق عليه السلام در باب 36 توحيد صدوق.
تشبيه هم كه معلوم است آنكه از اين روايتِ عرض، معلوم مى شود ابطال چه است تشبيه چه است، اينها نقيضين نيستند، منفصله اى كه از اينها تشكيل مى شود منفصله مانعة الجمع است نه منفصله حقيقيه. وقتى معلوم شد اينها نقيض هم نبودند ارتفاع هر دو ممكن است كه نه ابطال باشد، نه تشيبه.
يك چيز چهارمى است كه ذلك بأنّ اللّه هو الحقّ ، اما آيا اين از قبيل أمرٌ بين الأمرين است كه لا جبر و لا تفويض بل امر بين الأمرين از اين قبيل است كما زعم؟
يعنى ذات أقدس إله بين ابطال و تشبيه است يا فراتر از ابطال و تشبيه است؟ دو جور اين دو طرف نفى مى شود. يك وقت است مى گوئيم: الف نه، ب نه، بين الف


مجموعه مقالات كنگره حضرت عبدالعظيم حسني(ع) ج4
80

مى گويد ـ قرآن بالاتر از امام نيست، سرّش اين است.
اگر در اين حديث نورانى آمده است: اَدِر الحق معه حيث ما دار، يعنى حق مخلوقٌ به، يعنى اين حقى كه الحق من ربك نه آن حقى كه ذلك باَنّ اللّه هو الحق، اين حق من اللّه است، انسان كامل من اللّه است، هر دو من اللّه اند يكى جلو يكى دنبال، يكى اصل يكى فرع، اين مى شود حق مُمَسَّك.
به ما گفتند كه خودتان را با اين بسنجيد ما هم كه شما را نفخ كرديم اين طور نيست كه دميده و رها كرده باشيم شما همواره منفوخ ماييد. اين طناب هم آويخته ماست نه انداخته ما، آن را بگير و بيا بالا، خودت را با اين بسنج و بيرون از اين محدوده هم چيزى نيست.
حالا برسيم به بيان نورانى حضرت عبدالعظيم حسنى عليه السلام وجود مبارك حضرت امير مى فرمايد: وقتى اسلام آمد و وجود مبارك پيغمبر (عليه و على آله آلاف التحية و الثناء) ظهور كرد مكتب هاى مخالفِ متعددى در جهان بودند... و أهل الارضِ يومئذٍ داراى احوال متشتّت و طرائق متنوع بودند بين مشبَّه باللّه و مشير إلى غيره او مُلحدٍ في اسْمِه فهدا هم اللّه سبحانه و تعالى بمكانه من الضلالة و كذا و كذا اين تعبيرات در نهج البلاغه هست. فرمود: مشبَّهه داشتند، مجسمه داشتند، ملحد داشتند، مشير داشتند، آيين ها و آراء مختلف بودند و ذات أقدس إله به وسيله وحى إلهى اينها را هدايت كرد و نتيجتاً خيلى از اينها به راه آمدند، بعضى هم نفهميدند و بيراهه رفتند، حضرت عبدالعظيم عرض مى كند: من كه بخواهم دينم را عرضه كنم اوّلاً معتقدم ذات أقدس إله، اللّه تبارك و تعالى واحدٌ ليس كمثله شيءٌ.
اين ليس كمثله شي? از محكم ترين محكمات آيات قرآن كريم است كه هر گونه متشابهى در كتاب و سنّت فرض بشود با اين محكم قابل حلّ است.
بعد فرمود: خارجٌ عن الحدّين: حدّ الإبطال و التشبيه اين ابطال يعنى چى؟ شبيه كه معنايش معلوم است. همان طورى كه قرآن و يفسّر بعضه بعضاً حديث هم به شرح

  • نام منبع :
    مجموعه مقالات كنگره حضرت عبدالعظيم حسني(ع) ج4
    تعداد جلد :
    4
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 139657
صفحه از 496
پرینت  ارسال به