أنفُسِهِم وأَنتَ قَرَوىٌّ وهذَا الثَّقَفِىُّ بَدَوِىٌّ أفَتُؤثِرُهُ بِالمَسأَلَةِ؟
فَقالَ: نَعَم، قالَ: أمّا أنتَ يا أخا ثُقيف فَإِنَّكَ جِئتَ تَسأَلُنى عَن وُضوئِكَ وصَلاتِكَ وما لَكَ فِيهما مِنَ الثَّوابِ. 1پيامبر خدا ، نماز صبح را با اصحابش اقامه كرد و سپس با آنان به گفتگو نشست تا آن كه آفتاب زد . اصحاب ، يكى پس از ديگرى خارج شدند تا جايى كه فقط دو نفر با ايشان باقى ماندند : يك نفر انصارى و ديگرى مردى ثقفى . پيامبر خدا به آن دو فرمود : «مى دانم كه كارى داريد و مى خواهيد از من بپرسيد . اگر دوست داشته باشيد ، پيش از آن كه شما بپرسيد ، به شما بگويم كه چه مى خواهيد ، و اگر دوست داريد ، شما خود بپرسيد» .
گفتند : خودت به ما خبر بده ، اى پيامبر خدا ؛ زيرا كه اين كار ، در از بين بردن كورى دل ، مؤثّرتر و در زدودن ترديد ، كارگرتر است و ايمان را استوارتر مى سازد.
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «امّا تو اى برادر انصارى! از قومى هستى كه ديگران را بر خويشتن ، مقدّم مى دارند . تو آبادى نشين هستى و اين مرد ثقفى ، بيابانگرد است . آيا در سؤال كردن ، او را بر خود مقدّم مى دارى؟» .
گفت : آرى .
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «امّا اى مرد ثقفى ، تو آمده اى تا درباره وضو و نمازت و ثوابى كه در اين دو براى تو هست ، از من سؤال كنى» .
عوامل ايثار
در نضرة النعيم ، زير عنوان: «عواملى كه بر ايثار ، مساعدت مى كنند»، آمده است:
1 . تعظيم الحقوق: فإن عظمت الحقوق عنده ، قام بواجبها و رعاها حقّ رعايتها واستعظم إضاعتها ، وعلم أنّه إن لم يبلغ درجة الإيثار لم يؤدّها