۶۷.مسند ابن حنبل ـ به نقل از ابن عبّاس ، در بيان فضايل على عليه السلام ـ :على عليه السلام ، جان خود را سودا كرد . او لباس پيامبر صلى الله عليه و آله را پوشيد و در جاى او خوابيد.
۶۸.اُسْد الغابة ـ به نقل از احمد بن محمّد بن ابراهيم ثعلبى مفسّر ـ :در يكى از كتاب ها ديدم كه پيامبر خدا ، چون خواست مهاجرت كند ، على بن ابى طالب عليه السلام را به جاى خود ، در مكّه گذاشت تا بدهى هاى او را بپردازد و امانت هايى را كه نزدش بود ، به صاحبانشان باز گرداند ، و در آن شبى كه به سوى غار ، خارج شد و مشركان ، خانه اش را در ميان گرفته بودند ، به او دستور داد كه در بسترش بخوابد و به وى فرمود : «آن رداى حَضْرَمى سبزْ رنگ مرا بپوش ، كه به خواست خداى متعال ، از آنان به تو گزندى نخواهد رسيد» . و على بن ابى طالب عليه السلام چنين كرد .
پس ، خداوند به جبرئيل و ميكائيل عليهماالسلام وحى فرمود كه : «من ، ميان شما دو تن ، پيوند برادرى افكندم و عمر يكى از شما را درازتر از عمر ديگرى قرار دادم . اكنون ، كدام يك از شما زندگى را براى برادرش برمى گزيند؟».
هر دوى آنها زندگى را برگزيدند [و حاضر به از خودگذشتگى نشدند] . پس ، خداوند به آن دو وحى فرمود كه : «چرا مانند على بن ابى طالب ، عمل نكرديد؟! من ميان او و پيامبرم محمّد ، پيوند برادرى برقرار كردم و على ، در بستر او خوابيد و جانش را فداى او كرد و زندگى وى را بر زندگى خويش ، ترجيح داد . به زمين فرود شويد و او را از گزند دشمنش نگه داريد» .
آن دو فرود آمدند . جبرئيل عليه السلام در بالاى سرِ على عليه السلام قرار گرفت و ميكائيل عليه السلام در پايين پاى او . جبرئيل عليه السلام بانگ مى زد : بَه بَه! كيست همانند تو ، اى پسر ابوطالب كه خداوند به وجود او بر فرشتگان ، مى نازد؟!
در اين هنگام ، خداوند عز و جل ، بر پيامبر خود كه راهىِ مدينه بود ، اين آيه را در شأن على عليه السلام فرو فرستاد : «و از ميان مردم ، كسى است كه جان خود را در طلب خشنودى خدا مى فروشد» .