(2)
جايگاه سنّت در حوزه معرفت دينى
بى شك ، قرآن كريم ، اساس و مبدأ اصلى معرفت دينى در اسلام است ؛ امّا اين كه : آيا معارف دينى را مستقيما مى توان از قرآن دريافت كرد يا بايد از طريق سنّت ، به معارف قرآن دست يافت ، آيا قرآن به تنهايى مى تواند نيازهاى امّت اسلامى به معارف دينى را تأمين كند يا در كنار سنّت ، پاسخگوى نيازهاى انسان است ، و در يك جمله ، آيا سنّت نقش مستقل يا غير مستقلى در حوزه معرفت دينى دارد يا نه ، نياز به بحث و بررسى دارد .
درباره جايگاه سنّت در حوزه معرفت دينى ، چند ديدگاه وجود دارد:
ديدگاه نخست . بى نيازى مطلق از سنّت در معرفت دينى
اين ديدگاه ، براى نخستين بار توسط خليفه دوم ، مطرح شد . او هنگامى كه پيامبر خدا در بستر مرگ مى خواست سنّت مكتوبى را كه مانع از گم راهى امّت شود ، از خود به يادگار بگذارد ، با استناد به اين نظريه ، از اقدام پيامبر صلى الله عليه و آله ممانعت به عمل آورد.
بخارى ، اين داستان را به نقل از ابن عبّاس ، چنين نقل كرده است:
لَمّا حُضِرَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله و فِى البَيتِ رِجالٌ فيهِم عُمَرُ بنُ الخَطّابِ، قالَ النَّبِىُّ صلى الله عليه و آله : هَلُمَّ أكتُب لَكُم كِتاباً لا تَضِلّوا بَعدَهُ! فَقالَ عُمَرُ: إنَّ النَّبِىَّ صلى الله عليه و آله