>

37
دانش نامه ميزان الحكمه ج1

إنَّ أمرَ النَّبِىِّ صلى الله عليه و آله مِثلُ القُرآنِ ناسِخٌ ومَنسوخٌ وخاصٌّ وعامٌّ ومُحكَمٌ ومُتَشابِهٌ، قَد كانَ يَكونُ مِن رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله الكَلامُ لَهُ وَجهانِ: كَلامٌ عامٌّ ، وكَلامٌ خاصٌّ مِثلُ القُرآنِ .۱ سخنان پيامبر صلى الله عليه و آله نيز همانند قرآن ، ناسخ و منسوخ ، خاصّ و عام ، و محكم و متشابه دارد . گاهى سخن پيامبر خدا دو گونه بود : عام و خاصّ ، مثل قرآن.
بنا بر اين ، اگر استدلال سوم اخباريان درست باشد ، بايد گفت كه سنّت نيز نمى تواند از قرآن ، ابهام زدايى نمايد ؛ بلكه بايد مانند محدّث استرآبادى ۲ معتقد شد كه احاديث نبوى ، مانند آيات قرآن ، رمزگونه اند و كليد اين رمز ، احاديث اهل بيت عليهم السلام است.
بارى ! خلاصه كلام در پاسخ به دليل سوم اخباريان ، اين است كه وجود تخصيص ، تقييد ، نسخ و امثال آن در قرآن و سنّت ، موجب عدم انعقاد ظهور در الفاظ و يا عدم استمرار آن نيست؛ بلكه سبب لزوم فحص در موارد احتمال وجود مخصّص و مبيّن است . ۳

ديدگاه سوم . نياز به سنّت در موارد خاص

در تاريخ اسلام ، ديدگاه نخست به مهجور شدن سنّت انجاميد و ديدگاه دوم به مهجورشدن بيشتر قرآن دامن زد . علاّمه طباطبايى در تفسير گران سنگ الميزان ، پس از نگاهى درد آلود به اين گذشته اسفبار مى نويسد :

1.الكافى : ج ۱ ص ۶۳ ح ۱ ، الخصال : ص ۲۵۶ ح ۱۳۱ ، تحف العقول : ص ۱۹۵ ، وسائل الشيعة : ج ۲۷ ص ۲۰۷ ح ۳۳۶۱۴ .

2.محمّد امين استرآبادى (م ۱۰۳۰ق) كه طريقه اخباريگرى را بنياد گذاشت . وى ، پيش تر اهل اجتهاد بود ؛ ولى بعدها تحت تأثير استادش ميرزا محمّد استرآبادى ، به اخباريگرى متمايل شد (ر . ك : روضات الجنّات : ج ۱ ص ۱۲۰ـ۱۳۹) .

3.ر.ك : فرائد الاُصول : ج ۱ ص ۵۷ .


دانش نامه ميزان الحكمه ج1
36

مبهم و غير قابل فهم است ، نمى تواند ميزان شناخت چيزى ديگر شود.
رابعا در برخى از روايات ، مبهم و غير قابل فهم بودن قرآن ، صريحا نفى شده است . براى مثال ، ابو لبيد بحرانى از امام باقر عليه السلام روايت كرده است:
...فَمَن زَعَمَ أنَّ كِتابَ اللّهِ مُبهَمٌ، فَقَد هَلَكَ وأهلَكَ .۱... هر كس ادّعا كند كه كتاب خدا مبهم است ، هم خود به هلاكت درافتاده ، و هم ديگران را به نابودى كشانده است .
بنا بر اين ، مقصود از رواياتى كه فهم معارف قرآن را منحصر به اهل بيت عليهم السلام كرده اند، بر فرض صحّت سند ، احاطه داشتن بر همه معارف ظاهرى و باطنى آن است ، چنان كه در بسيارى از روايات ، به اين معنا تصريح شده است. اين روايات ، در واقع ، در مقابل كسانى كه خود را از اهل بيت عليهم السلام و راه و روش آنان در شناخت معارف قرآن ، بى نياز مى دانند ، صادر شده است.

نقد دليل سوم: ظاهر نبودن الفاظ قرآن

با توجّه به آنچه گذشت ، بطلان ادّعاى مبهم بودن الفاظ قرآن ، به دليل وجود تقييد ، تخصيص و تجوّز در بيشتر آيات آن ، روشن و بديهى است؛ زيرا:
اوّلاً وجود تقييد ، تخصيص و تجوّز در بيشتر آيات قرآن ، ادّعاى محض است و واقع ، خلاف آن است.
ثانيا همه آنچه در نقد دليل دوم ديدگاه اخباريان ذكر شد ، براى اثبات امكان برخوردار بودن مردم ، بويژه دانشوران از معارف قرآن ، كافى است.
ثالثا سنّت نيز مانند قرآن ، ناسخ و منسوخ ، خاصّ و عام ، ومحكم و متشابه دارد . در روايتى كه سُليم بن قيس از امير مؤمنان نقل كرده ، آمده است :

1.المحاسن : ج ۱ ص ۴۲۱ ح ۹۶۴ ، بحار الأنوار : ج ۹۲ ص ۹۰ ح ۳۴ .

  • نام منبع :
    دانش نامه ميزان الحكمه ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    شیخی، حمید رضا؛ دیلمی، احمد؛ حسینی، رضا؛ محسنی نیا، محمدرضا؛ موسوی، رسول؛ وهابی، محمد رضا
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 66362
صفحه از 544
پرینت  ارسال به