ميراث مكتوب علوی - صفحه 101

است:
1 . چنان كه در دو روايت آغاز بحث ديديم و محتواى آنها پذيرفته شده همگان بوده است، على عليه السلام قرآن را با تفسير و تأويل و توضيح و تبيين مى نگاشته است به امر رسول اللّه صلى الله عليه و آله و وحى الهى.
2 . اكنون نقلى كه مى گويد: «هذا كتاب اللّه قد ألّفته كما امرنى و اوصانى رسول اللّه صلى الله عليه و آله كما أنزل»، اين امر و وصيت نبوى چيست؟! كجا پيامبر فرموده است كه آن را بر اساس ترتيب نزول بنويس؟ اما نصوص فراوان نشانگر اين كه قرآن را با تبيين و تفسير و تأويل بنويس را ديديم.
3 . جابر از حضرت امام باقر عليه السلام گزارش مى كند كه فرمود:
ما من احد من الناس يقول انه جمع القرآن كله «كما انزل اللّه » الا تكذب و ما جمعه و ما حفظه كما انزل اللّه الا على بن ابى طالب والائمه من بعده.
آيا واقعاً براى صحابيان ديگر تدوين قرآن بر اساس نزول ممكن نبوده است ؛ آنان كه شاهد نزول بودند و همراه لحظه هاى وحى؟! در روايات پيشين ديديم و واقع صادق تاريخ نيز گواه آن است كه فراگيرى تمامت تفسير و تأويل و حقايق بنيادين آيات الهى را جز على عليه السلام نه كسى توانش را داشت و نه آن جايگاه را در پيشگاه الهى و نبوى و... .
4 . ذيل روايت مى گويد اين جمع فقط در توان على عليه السلام و امامان پس از اوست. روشن است كه بايد مراد آگاهى امامان عليهم السلام از گستره تأويل، تفسير و ابعاد ناپيداكرانه قرآن بوده باشد كه در مصحف مولا به وحى الهى نهاده شده بود و در اختيار امامان عليهم السلام بود.
5 . ذيل گزارش ابورافع مى گويد «و كان به عالماً» روشن است كه آگاهى به «ترتيب نزول» ويژه مولا نبود. كسان بسيارى ديگر نيز از ترتيب نزول آگاهى داشتند. جمله «كان به عالماً» يعنى مولا به «كما انزل اللّه » يعنى وحى بيانى آگاه بود و گستره معانى كه بر اساس روايات ياد شده رسول اللّه صلى الله عليه و آلهاملا مى كرد و على عليه السلام مى نوشت.
6 . نقل شهرستانى و برخى ديگر از نقل ها و از جمله روايت سالم بن أبى سلمه از امام صادق عليه السلامنشانگر آن بود كه حاكميت و رقم زنندگان سياست مصحف مولا را ـ كه امام عليه السلام تصريح كرده بود (يك كلمه افزونى و كاستى ندارد و يكسر وحى الهى است) ـ نپذيرفتند، چرا؟ آيا آن «كما انزل اللّه على محمد» در روايت به معناى ترتيب نزول بود؟! و سياستمداران براى آن قبول نكردند؟! آنان كه از مدت ها پيش با برنامه ريزى هاى دقيق شالوده دگرسانى خلافت را رقم زده بودند، و جايگاه مولا را نيز به خوبى مى دانستند، با تن زدن از اين پيشنهاد چه چيزى را مى خواستند فراچنگ آورند؟! روشن است كه اين «كما انزل اللّه على محمد» حقايق نهفته در تفسيرها، تأويل ها برملا شدن رازها و گشوده شدن رمزها و... بود كه براى حاكميت دشوارى مى آفريد ؛ همان كه حاكميت را از جمله به منع

صفحه از 103