نگاهی به جريانهای حديثی معاصر اهل سنت - صفحه 9

زنان از منصب هاى سياسى، ۱ روايات منع زنان از حضور در اجتماعات مذهبى، ۲ روايات عدم پذيرش شهادت زنان در زنا و سرقت و قصاص و حدود، ۳ روايات انحصار موارد زكات، ۴ و نمونه هاى ديگر.
اين ديدگاه ها سبب شد تا نقدهايى بر غزالى تحرير شود كه از اين موارد مى توان ياد كرد:
ـ برائة اهل الفقه واهل الحديث من اوهام محمد الغزالى، ابو اسلام مصطفى سلامه، مكة المكرمة: مكتبة ابن حجر، 1409ق، 59ص.
ـ جناية الشيخ محمد الغزالى على الحديث واهله، اشرف بن عبدالمقصود بن عبدالحليم، مصر: مكتبة الامام البخارى، 1410ق / 1989م، 535ص.
ـ الغزالى والسنة النبوية، منذر ابو شعر، دمشق: دار البشائر، 1424ق/2003م.
ـ نقدهاى دكتر محمود طحارة، سليمان العودة، عبدالرحمن عبدالخالق (به صورت مقاله و نوار). ۵
يادآورى مى شود كه به مناسبت تحليل و تجليل از انديشه هاى غزالى بزرگداشتى در اردن به سال 1417ق/1996م، برپا شد و اين آثار تاكنون درباره وى به چاپ رسيده است:
ـ الشيخ الغزالى كما عرفته، يوسف القرضاوى، بيروت: مؤسسة الرسالة، 1421ق/2001م،
ـ العطاء الفكرى للشيخ محمد الغزالى، فتحى حسن ملكاوى، عمان: المعهد العالمى للفكر الاسلامى، 1417ق/1996م،
ـ موقف الشيخ الغزالى من السنة النبوية، يوسف القرضاوى، قطر: مجلة مركز بحوث الشريعة والسنة، ش8، 1415ق/1992م.
2 ـ 5. ابراهيم فوزى. فوزى در كتاب تدوين السنة ـ كه به سال 1994م، در لبنان منتشر شدـ بر اين عقيده است كه عقايد، مسائل اخلاقى و روحى و عبادات، جزء ثابت دين بوده، براى هميشه پايداراند، اما آنچه را فقها بخش معاملات نام مى نهند ـ كه عبارت است از احكام داد و ستد و بخشى از حقوق مدنى، احكام خانواده و احكام كيفرى ـ از بخش هاى ثابت دين نيست. ۶ باور به ثبات اينها و تلاش براى تطبيق آنها در هر زمان و مكان، سبب گرفتارى ها و عقب ماندگى هاى مسلمانان شده است. وى براى تثبيت نظريه خويش از طريق بررسى تاريخى احاديث و روايات وارد شده است. او معتقد است كه حديث در قرن اولْ كتابت نشد و همين عامل، زمينه هاى جعل و وضع را پديد آورد؛ ضمن آن كه بر برخى از صحابه مانند ابو هريره خرده مى گيرد و در عدالت تمامى صحابه تشكيك روا مى دارد. همچنين از عدم به كار گرفتن نقد متن سخن مى گويد.

1.همان، ص ۴۷ ـ ۵۰.

2.همان، ص ۵۳ ـ ۵۴.

3.همان، ص ۵۸ ـ ۶۱.

4.همان، ص ۲۵ و ۲۶.

5.برائة اهل الفقه واهل الحديث من اوهام محمد الغزالى، ص۶.

6.تدوين السنة، ص ۱۲ ـ ۱۳ و ۱۴.

صفحه از 15