تلاشهاي مجلسي اول در فهم متن - صفحه 28

احاديث اخلاقى وموعظه ها نيز مشتمل است و توان شارح را در هر دو حوزه وسيع فقه و اخلاق نمود مى دهد. ما چهار جلد اين شرح را به تفصيل ديده ايم ۱ و به يكى دو جلد، در مناسبت هاى خاص، مراجعه كرده ايم. از اين رو ،جاى تحقيقى جامع تر و با ارائه شواهد بيشتر خالى است و كمبود منابع و متون در زمينه فقه الحديث، ايجاب مى كند كه انديشمندان جوان، نوشته هايى نوتر و عميق تر را ارائه دهند.
ما ابتدا فقه الحديث را از ديدگاه مقبول معاصر تعريف مى كنم و جايگاه و اهميت آن را بازگو كرده، سپس سير منطقى و متداول فهم حديث، بويژه احاديث نيازمند به شرح و تفسير را برشمرده، ضمن توضيح مختصر هر مرحله، مصداق ها و نمونه هايى از فعاليت هاى انجام پذيرفته را از سوى محمد تقى مجلسى(ره) ارائه مى دهيم.
فقه الحديثْ دانشى است كه به بررسى متن حديث مى پردازد و ما را، با ارائه مبانى و سير منطقى فهم آن، به مقصود اصلى گوينده حديث نزديك مى گرداند.
اين مبانى و شيوه ها ـكه از قواعد ادبى، اصولى و كلامى و ديگر قوانين عقلى و عقلايى استخراج شده و در قالب سيرى منطقى و جريانى پويا تعريف مى گردد ـما را در يافتن معناى اصلى حديث و فهم درست و برتر مقصود آن و نيز جاى دادنش در يك نظام همگون اعتقادى، يارى مى رساند؛ به گونه اى كه به ساختار به هم پيوسته زبانى و عقلانى حاكم بر مجموعه احاديث خللى وارد نيايد.
فقه الحديث از دانش هاى حديثى مربوط به متن است كه به فهم محتوا و مضمون حديث يارى مى رساند، و شرح متن حديث و حلّ مشكلات بر سر راه فهم آن را برعهده دارد. ۲
اگرچه همه دانش هاى حديثى، با تمام شاخه هاى فرعى خود، مهم و حتى ضرورى هستند، اما آنچه كه به گونه مستقيم ترى با شرح و فهم مقصود اصلى حديث و بهره گيرى از آن در ديگر علوم الهى و انسانى و به صحنه عمل درآوردن و تحقق بخشيدن آن در زندگى در ارتباط است، دانش«فقه الحديث» است، كه اگر درست به كار بسته شود و مسير منطقى آن، به تمام و كمال، پيموده شود، ما را به مفهوم حقيقى حديث نزديك مى نمايد و پس از عبور از بوته نقد، وظيفه علمى و عملى ما را معين مى سازد و پس از فراغ از حجيّت آن، اين وظيفه را اعتبار مى بخشد و عمل ما را به دين مستند مى كند.

1.روضة المتقين، ج ۱، ۸، ۲ و ۱۳.

2.دانش هاى حديثى، در يك دسته بندى كلى، به دانش هاى مربوط به رجال و سند حديث و علوم مرتبط با متن و محتواى آن تقسيم مى شوند. دسته سوم دانش هاى حديثى نيز به هر دو بخش سر مى كشد و يا از فرآورده هاى هر دو دسته براى ابداع و حلّ مسائل خود كمك مى گيرد. دسته نخست و مسائل مربوط به احوال راويان و معاصرت و اتصال طبقات آنان با يكديگر و ديگر مشكلات مربوط به اسناد روايات در علم «رجال» ساماندهى شده، همواره ياريگر حجيّت و مقبوليت حديث بوده است. دسته دوم ِعلوم حديث، همان فقه الحديث است ودسته سوم با شاخه هايى همچون مصطلح الحديث، نقد حديث و تاريخ و كتابشناخت حديث، بيشتر ناظر بر مسائل برونى و جانبى حديث هستند و در كنار دوگونه پيشين، دانش هاى حديثى را سامان مى بخشند.

صفحه از 53