تلاشهاي مجلسي اول در فهم متن - صفحه 29

بر اين اساس، كاميابى در اين شاخه، مى تواند كوشش هاى ما را در ديگر گونه هاى علوم حديثى ثمربخش سازد و حديث پژوه را از زيبايى هاى كلام اهل بيت بهره مند و در لذت هاى فهم حديث غوطه ور و ما را با حاكم نيشابورى همراه كند كه مى گويد:
شناخت فقه الحديث، ثمره علوم حديث است و شريعت، بدان استوار. ۱
نكته حائز اهمّيت، در اين جا، آن است كه هر چه در باره حديث بگوييم و هر استفاده اى كه از حديث ببريم، به گونه اى مستقيم و بدون واسطه، به فهم آن منتقل مى شود. اگر حديثْ فهميده نشود، مانند آن است كه خوانده نشده و مورد استفاده قرار نگرفته است.
در اين جا بهتر است، ابتدا، اهمّيت فقه الحديث و فهم روايت را از خود احاديث و امامان معصوم(ع) برگيريم كه نخستين هشدار دهندگان به اين مهم و اولين شارحان حديث و سنّت نبوى بوده اند و در كشف معانى آن، كوشش هايى پيگير داشته اند. سپس اهميت آن را، به مناسبت نوشتار از زبان مرحوم مجلسى(ره)، بياوريم كه شرح بزرگ او بر من لايحضره الفقيه و رنجى كه بر سر فراهم آمدن آن نهاده، خود به تنهايى، شاهد مدعاى ماست.
عبيده سلمانى، هشدار امام على(ع) را در اين زمينه چنين نقل مى كند:
يا أيّها الناس! إتقوا اللّه و لاتفتوا بما لاتعلمون، فإنّ رسول اللّه(ص) قد قال قولاً آل منه إلى غيره و قد قال قولاً، من وضعه في غير موضعه، كذب عليه...؛۲اى مردم، از خدا پروا كنيد و به آنچه نمى دانيد فتوا ندهيد؛ چراكه رسول خدا سخنى گفته و مقصودى ،غير از آنچه در آغاز فهميده مى شد، اراده كرده است و سخنانى گفته كه هركس آن را درجاى خود ننهد، بر او دروغ بسته است.
امام صادق(ع) نيز اين شيوه را در پيش گرفته، همين احتياط را در احاديث خود و ديگر امامان، ضرورى مى داند. ايشان مى فرمايد:
حديث تدريه خير?من ألفٍ ترويه. ولايكون الرجل منكم فقيهاً حتّى يعرف معاريض كلامنا، وإنّ الكلمة من كلماتنا لتنصرف على سبعين وجهاً، لنا من جميعها المخرج؛۳يك حديث بفهمى، بهتر از آن است كه هزار حديث[نفهميده] نقل كنى. هيچ يك از شما فقيه و بيناى در دين نمى شود، مگر آن كه تعريض هاى كلام ما را بشناسد. گاهى سخنى از سخنان ما تا هفتاد تفسير دارد كه براى همه آن ها پاسخ داريم.
همچنين آن امام همام مى فرمايد كه اگر كسى توان فهم معانى احاديث اهل بيت(ع) را يافت و به ژرفاى اين دريا رسيد، فقيه ترينِ مردم خواهد بود:

1.معرفة علوم حديث، ص ۶۳.

2.تهذيب الأحكام، ج ۶، ص ۲۹۵ (ح ۸۲۳ ).

3.معانى الأخبار، ص ۲.

صفحه از 53